مرگ مغزی BRIN DEATH یک معیار پزشکی و قانونی جهانی برای تعیین مرگ مورد قبول است. تعیین مرگ مغزی معادل مرگ قلبی ریوی است. وقتی بیمار به “اغما برگشت ناپذیر” مبتلا می شود علایمی شامل عدم هشیاری، از بین رفتن پاسخ به رفلکس های ساقه مغز و تنفس خود به خودی و EEG مسطح، را نشان می دهد. استفاده از تنفس مصنوعی بقای عملکرد سایر اندام ها را با وجود آسیب عصبی، امکان پذیر کرده است، این امکان وجود دارد با اینکه مغز فرد “مرده” یا فاقد عملکرد شده، ولی اندام های عمومی با استفاده از دستگاهای احیا هنوز زنده هستند. این هماهنگ با یکسان سازی قانون مرگ است که می گوید: ” فردی که (1) قطع برگشت پذیر عملکردهای گردش خون و تنفس را داشته باشد، و (2) قطع برگشت ناپذیر تمام عملکردهای کل مغز، از جمله ساقه مغز، را دارد، مرده است.
ویژگی بارز BRIN DEATH عبارت است از: کمای عمیق و عدم پاسخ به محرک های بیرونی کاملاً بی پاسخ است.
تشخیص مرگ مغزی
BRIN DEATH هنگامی است که یک آسیب شدید مغز منجر به قطع غیرقابل برگشت کلیه عملکردهای مغز از جمله ساقه مغز می شود که یک رویداد با فرکانس بسیار پایین است و در مرگ مغزی نباید زود با یک معاینه اولیه بگوییم که بیمار دچار مرگ مغزی شده است زیرا ممکن است مصرف داروهای آرام بخشی یا مسمومیت با الکل باشد BRIN DEATH باید با استانداردهای پزشکی پذیرفته شده تعیین شود.
“تعیین صحیح مرگ مغزی” در مراقبت های پزشکی ضروری است تا اقدامات نادرستی انجام نشود.
آزمون تأیید مرگ مغزی
BRIN DEATH یک تشخیص بالینی است.
آزمایش های تأییدکننده مانند EEG برای اعلام مرگ مغزی ضروری نیستند اما در شرایطی که تشخیص بالینی BRIN DEATH با اطمینان انجام نمی شود، آزمایش تأیید کننده ای لازم هست به عنوان مثال می توان به ترومای شدید صورت یا اندام، ناهنجاری های پیش بینی ناگهانی پوستی، بیماری شدید ریوی و در نتیجه حفظ طولانی دی اکسید کربن در بدن اشاره کرد.
آزمایشات تشخیصی برای تأیید مرگ مغزی
آنژیوگرام مغزی؛ که نشانگر قطع کامل گردش خون داخل جمجمه در سطح شریان های کاروتید داخلی است.
الکتروژنتیک مسطح EEG: تظاهرات فعالیت الکتروکاردیوگرافی مصنوعی تولید شده توسط قلب.
سونوگرافی از شریان های مغزی میانی
اسکن پرفیوژن مغزی: نشانگر عدم وجود کامل جریان خون به مغز.
آزمایشات تأیید مرگ مغزی عبارتند از:
1) EEG
اگر موج مغزی وجود داشته باشد، تشخیص BRIN DEATH قابل تشخیص نیست.
تأیید EEG مرگ مغزی در بیمارانی که در معرض آرامبخش ها یا سموم قرار دارند معتبر نیست، زیرا آن ها می توانند فعالیت الکتریکی مغز را به طور مستقیم سرکوب کنند.
2) آنژیوگرافی
فقدان کامل جریان خون داخل جمجمه در آنژیوگرام چهار رگ، تشخیص مرگ مغزی را تأیید می کند.
3) تصویربرداری مغزی رادیوایزوتوپ
فقدان كامل پرفيوژن مغزي با استفاده از آنژيوگرافي راديونوكلئيد يا توموگرافي محاسبه شده با انتشار فوتون منفرد (SPECT) قابل اثبات است.
4) سونوگرافی
پروفایل سرعت که نشان دهنده سنبله های سیستولیک با جریان دیاستولیک غایب یا معکوس است با قطع جریان خون مغزی و مرگ مغزی سازگار است.
پاتوفیزیولوژی مرگ مغزی
BRIN DEATH با افزایش فشار داخل جمجمه همراه است. که مقدار زیادی مواد کاتکول آمین آزاد می شود و منجر به افزایش فشار خون شریانی سیستمیک می شود. کاهش برون ده قلبی، ورم ریوی و کم خونی قلبی از دیگر شرایط بالینی است که در این حالت با آن رو به رو می شوید. زمانی که انفارکتوس در کل مغز رخ می دهد. کاتکول آمین ها به طور ناگهانی کاهش می یابند. حتی بازده سیستم عصبی سمپاتیک از بین می رود. این منجر به باز شدن ناگهانی عروق محیطی و افت فشار خون سیستمیک می شود. سایر مشکلات شایع که پس از مرگ مغزی رخ می دهد و می تواند باعث زنده ماندن ارگان ها شود، عبارتند از:
- هیپوترمی
- اختلالات الکترولیت مانند هیپوکالمی و هایپرناترمیا
- اسیدوز
- ورم ریوی
- ایست قلبی
رضایت خانواده برای اهدای عضو پس از مشخص شدن مرگ مغزی حاصل می شود.
هنگامی که یک اهدا کننده اندام شناسایی شد، مراقبت های پزشکی برای اطمینان از سلامت اعضای بدن در بهترین شرایط ممکن انجام می شود. هدف اصلی حفظ دوام اعضای بدن است. این امر با اطمینان از اکسیژن رسانی و تهویه، حفظ پایداری همودینامیک و تصحیح مشکلات الکترولیت و ناهنجاری های اسیدپایه انجام می شود. اطمینان از اکسیژن رسانی باید صورت بگیرد تا شریان ها اکسیژن کافی داشته باشد تا سموم ناشی از Fio2 بالا را به حداقل رساند. برای جلوگیری از آسیب ریه باید از فشار زیاد راه هوایی جلوگیری کرد. علاوه بر این، وضعیت اسید پایه باید عادی شود.
در صورت لزوم، فشارخون عموما توسط انبساط حجم و وازپرسورها کنترل می شود. درمان باید با نظارت فشار وریدی مرکزی کنترل شود، برای جلوگیری از ورم ریوی جایگزینی مایعات باید با احتیاط صورت بگیرد، اما برای جلوگیری از آسیب اندامهای انتهایی از تنگی عروق و افت فشار خون باید استفاده از وازوپرسورها به حداقل برسد. درمان دیابت بیضه ممکن است نیاز به تعویض هورمون، انبساط حجم و تصحیح افت فشار خون و افت پتاسیم و منیزیم داشته باشد.
شروع تعیین مرگ مغزی
این حالت را می توان در شرایطی که آسیب نورولوژیک فاجعه بار رخ داده است در نظر گرفت.
اگرچه ممکن است تروما شایعترین علت در نظر گرفته شود، منابع دیگر آسیب عصبی شامل خون ریزی، فشار خون بالا، آنوریسم، تومورهای فشاری مغز و آسیب مغزی آنوکسیک هستند. بسیاری از بیماران ارزیابی معیارهای غربالگری را در معاینه اولیه برآورده نمی کنند و ادامه احیا و ارزیابی مجدد ضروری خواهد بود. اهدای عضو نقش مهمی در تکامل مفهوم مرگ مغزی داشته است، گفت و گو های اولیه با خانواده بیمار یک ضرورت است. در مورد ماهیت مرگ مغزی آموزش کافی لازم خواهد بود و اینکه به محض وقوع مرگ مغزی، بیمار مرده اعلام شود و زمان فوت در تلفظ ثبت شود.
در brauphk deas، عملکرد ساقه مغز و پاسخ های شنیداری کوتاه مدت وجود ندارد. مشاهده اینکه تمام اجزای BAER بعد از موج I یا II در مرگ مغزی وجود ندارند. اما اختلالات سمی و متابولیکی وجود دارد، نشان می دهد که BAER ممکن است در ارزیابی بیمارانی که در آن ها اغما از علت های سمی مشکوک هستند، مفید باشد (به ویژه، کاما باربیتورات شناخته شده است.)
نکات کلیدی مرگ مغزی
1- مرگ مغزی قطع برگشت ناپذیر کلیه عملکردهای مغزی، از جمله ساقه مغز است.
2- از دست دادن كل رفلكسهای ساقه مغز از جمله تنفس در دو معاینه جداگانه> 24 ساعت فاصله و پس از رد علت های سمی و متابولیك كما ممكن است شواهد بالینی مرگ مغزی در نظر گرفته شود.
3- اگر بیمار با وجود PCO2> 60 mmHg و / یا افزایش PCO2> 20 mmHg در تنظیم پایداری همودینامیک نسبی، ممکن است یک بیمار آزمایش آپنه را گذرانده باشد.
4- رفلکسهای ستون فقرات ممکن است بعد از مرگ مغز وجود داشته باشد.
5- پاسخهای قلبی اغلب در ساعت ها و روزهای پس از مرگ مغزی از بین می روند.
معیارهای لازم برای تایید مرگ مغزی
الف) علت اختلال عملکرد مغز باید شناخته شده و غیرقابل برگشت باشد.
برای تعیین علت رادیوگرافی و از بین بردن شرایط قابل درمان، اغلب تصویربرداری عصبی لازم است.
هیچ شرایط پزشکی مخدوش کننده ای وجود ندارد که بتواند در معاینه بالینی تأثیر بگذارد. از جمله اختلالات شدید الکترولیت، اختلالات اسید بیس، سطح آمونیاک بالا یا اختلالات غدد درون ریز به ویژه، کم کاری تیروئید عمیق یا پرکاری تیروئید یا کمبود شدید کورتیزول. دمای بدن باید> 96.8 درجه فارنهایت (36.5 درجه سانتیگراد) باشد. فشار خون سیستولیک باید> 90 میلی متر جیوه حفظ شود. هیچ مدرکی درمورد مسمومیت با مواد مخدر، مسمومیت یا استفاده از داروهای مسدود کننده عصب عضلانی وجود ندارد. سطح باربیتورات باید <10 میکروگرم بر میلی لیتر باشد.
اخیراً دوزهای مهمی از داروهای ضد افسردگی CNS (به عنوان مثال، مواد مخدر، آرامبخش، خواب آور، ضد انعقادی) انجام شده باشد، باید قابلیت اطمینان از معاینه بالینی را زیر سؤال برد و باید آزمایشات جانبی انجام شود. در صورتی که بیمار به تازگی یا طولانی مدت استفاده از داروهای مسدود کننده عصبی و عضلانی را داشته باشد، باید عدم وجود محاصره عصبی-عضلانی (به عنوان مثال، با روش تحریک عصب) وجود داشته باشد. در صورت وجود متغیرهای مخدوش کننده، مرگ مغزی با کمک آزمایشات جانبی مشخص می شود.
ب) سه یافته در مرگ مغزی عبارت است از:
اغما، عدم وجود رفلکس های ساقه مغز و آپنه. اغما به عنوان فقدان هرگونه واکنش واسطه مغزی به محرک ها، از قبیل درد در تمام اندام ها تعریف می شود.
رفلکس های مغز باید موارد زیر را شامل شوند:
پاسخ به نور. (در صورت پاسخگویی ممکن است یک ذره بین مفید باشد.) دانش آموزان باید پزشك را از احتمال مسمومیت با مواد مخدر مطلع كنند. اما می توان با آسیب پوستی نیز دید.
حرکات چشمی: بدون رفلکس چشمی که تنها در صورت اطمینان از سالم بودن ستون فقرات گردنی انجام می شود و هیچ رفلکس چشمی وجود ندارد.
آخرین دیدگاهها