تجزیه بدن پس از مرگ + عکس

فکر کردن به واقعیت تلخ و غیر قابل انکار تجزیه بدن انسان بعد از مرگ باعث ناراحتی در همه افراد می شود. چیزی که مرگ را در نظر ما ناخوشایندتر می کند، ترس از طولانی شدن روند مرگ و دردناک بودن آن است. برای اکثریت ما، آخرین ملاقات با فردی که از دنیا می رود، با مراسم غم انگیز تشییع جنازه آغاز می شود و پس از دفن جسد به پایان می رسد. با به خاک سپردن جسد روند تجزیه بدن سرعت بیشتری به خود می گیرد.
تحت شرایط طبیعی به عنوان مثال هنگامی که جسد در داخل یک قبر با عمق متوسط دفن می شود، بدن بیجان به آرامی شروع به متلاشی شدن میکند. پس از گذشت یک سال تنها چیزی که از جسد باقی می ماند تنها چند استخوان پوسیده است.
ما به طور کلی مرگ را رسیدن لحظه ای می دانیم که در آن ضربان قلب و تنفس به طور کامل متوقف می شود. اما واقعیت این است که مرگ به صورت آنی و لحظه ای رخ نمی دهد. در واقع مغز انسان پس از مرگ به مدت 10 دقیقه همچنان به فعالیت خود ادامه می دهد. بنابراین می توان گفت که مغز ما ممکن است به نوعی از مرگ ما آگاه باشد.
فرایند تجزیه بدن انسان بعد از مرگ چگونه است؟
اگرچه ممکن است بسیاری از ما تجزیه را مترادف با پوسیدگی بدانیم، اما در واقع اینطور نیست. تجزیه بدن انسان یک فرآیند طولانی با مراحل متعدد است که پوسیدگی تنها یک قسمت از آن می باشد.
تجزیه بدن پس از مرگ پدیده ای است که از طریق آن اجزای پیچیده آلی در بدن یک موجود مرده، به تدریج به عناصر ساده تر تقسیم می شود. به عبارت دیگر می توان گفت تجزیه یک فرآیند پیوسته است که از نقطه مرگ شروع می شود و زمانی پایان می یابد که بدن به یک اسکلت تبدیل شود.
نشانه های متعددی وجود دارد که نشان می دهد یک جسد فرآیند تجزیه خود را آغاز کرده است. سه مورد از شناخته شده ترین نشانه های تجزیه جسد شامل الگورمارتیس، لیور مارتیس و ریگور مارتیس است.
الگورمارتیس، لیور مارتیس و ریگور مارتیس
مراحل تجزیه جسد انسان دارای سه مرحله اولیه به نام های الگورمارتیس، لیور مارتیس و ریگور مارتیس است. اولین فرآیند تجزیه الگوور مورتیس نام دارد. این پدیده زمانی رخ می دهد که بدن شروع به سرد شدن می کند. در واقع پس از مرگ تنظیم دمای داخلی متوقف می شود. میزان سرد شدن دمای بدن پس از مرگ تا حد زیادی به دمای محیط بستگی دارد.
لیور مارتیس یا تغییر رنگ پوست، به وضعیتی اشاره می کند که در آن بدن فرد متوفی بلافاصله پس از مرگ بسیار رنگ پریده یا خاکستری می شود. این رنگ پریدگی به دلیل ایستادن ضربان قلب و متوقف شدن گردش خون رخ می دهد.
خون در اثر جاذبه زمین شروع به ته نشین شدن به پایینترین قسمتهای بدن میکند. این مساله باعث تغییر رنگ پوست میشود. این فرآیند معمولا یک ساعت پس از مرگ شروع شده و به مدت 9 تا 12 ساعت پس از مرگ ادامه می یابد.
در ریگور مورتیس، اندام های مختلف بدن بسیار سفت شده و انعطاف خود را از دست می دهند. علت این امر تغییراتی است که در سطح سلولی ماهیچه ها رخ می دهد. ریگور مورتیس 2 تا 6 ساعت پس از مرگ ادامه پیدا می کند و حتی گاهی 24 تا 84 ساعت پس از مرگ نیز طول می کشد. پس از گذشت این زمان، ماهیچه ها بار دیگر سست و انعطاف پذیر می شوند.
سایر علائم تجزیه بدن پس از مرگ
رنگ مایل به سبزی که بدن پس از مرگ به خود می گیرد به دلیل تجمع گازها در حفره های بدن است. یکی از مهمترین این گازها سولفید هیدروژن نام دارد. سولفید هیدروژن گازی بسیار سمی است که بویی متعفن شبیه به تخم مرغ فاسد دارد. این گاز معمولا در اثر فعالیت های باکتریایی ناشی از تجزیه جسد انسان تولید می شود.
سولفید هیدروژن با هموگلوبین خون واکنش نشان داده و باعث تولید سولف هموگلوبین می شود. سولف هموگلوبین رنگدانه سبز رنگی است که رنگ اجساد را پس از مرگ به سبز تغییر می دهد.
لایه بیرونی پوست، لایه شاخی یا مرده نامیده می شود. لایه بیرونی پوست در حفظ آب و محافظت از لایه های زیرین پوست نقش بسیار مهمی دارد. این لایه به طور مداوم در حال ریختن است و با اپیدرم زیرین جایگزین می شود. پس از مرگ، اپیدرم به تدریج رطوبت خود را از دست داده و شروع به جدا شدن از لایه های زیرین می کند.
همچنین چشمها پس از مرگ باز میمانند. قرنیه چشم که در معرض هوا قرار دارد خشک میشود و به قرمز، نارنجی یا سیاه تغییر رنگ می دهد.
آخرین مرحله تجزیه جسد پوسیدگی است. فساد جسد با عوامل باکتریایی، قارچی، حشرات و لاشخورها در طول زمان رخ می دهد، تا زمانی که بدن از تمام بافت نرم جدا شده و فقط یک اسکلت از آن باقی میماند.
برخی از حشرات و معمولاً مگسها تخمهایی می گذارند که بعداً لاروها از آنها بیرون میآیند. این لاروها به تجزیه بافت نرم اطراف اسکلت کمک میکنند.
مگسهای تخمگذاری که جذب اجساد مرده میشوند، گونه خاصی از مگس ها هستند که فقط روی زخمهای باز تخمگذاری میکنند. علت آن این است که لاروهای بسیار جوان نیاز به خوردن گوشت در حال پوسیدگی دارند اما نمیتوانند برای تغذیه پوست بدن را بشکافند.
مراحل مختلف تجزیه جسد چیست؟
پزشکان از معیارهای مختلفی برای اعلام مرگ بالینی استفاده می کنند. این معیارهای پزشکی شامل عدم وجود نبض، عدم تنفس، عدم وجود رفلکس ها و عدم انقباض مردمک چشم در مقابل نور است.
بر اساس تعریف های پزشکی از کار افتادن سیستم قلبی، مغزی و تنفسی از نشانه های غیرقابل برگشتی هستند که نشان می دهند احیاء فرد بیمار ممکن نیست.
مرگ زمانی رخ می دهد که عملکرد گردش خون و تنفس به طور غیرقابل برگشتی متوقف می شود. در این موقعیت دیگر نمی توان فرد را به زندگی بازگرداند.
مرگ مغزی به از کار افتادن قسمت هایی از مغز گفته می شود که کنترل کننده بخش های حیاتی بدن مانند تنفس و گردش خون هستند. در مرگ مغزی خونرسانی به قشر و ساقه مغز مختل می شود و در نتیجه فرد هیچ گونه ادراکی از محیط پیرامون خود ندارد. در این وضعیت تنفس و گردش خون با احیا قابل بازیابی نیستند.
بلافاصله پس از مرگ، اندام های بدن یکی پس از دیگری شروع به تجزیه شدن می کنند. سرعت تجزیه بدن به عوامل مختلفی بستگی دارد. به طور کلی فرایند تجزیه بدن انسان به صورت زیر است:
1 ساعت پس از مرگ
بلافاصله پس از مرگ، روند تجزیه اندام های بدن شروع می شود. ابتدا تنش و انقباضات عضلانی از بین می رود و به دنبال آن تمام ماهیچههای بدن شل میشوند. پلکها خاصیت کشسانی خود را از دست میدهند. مردمکها گشاد میشوند. فک ها از هم فاصله می گیرند، و مفاصل و اندامهای بدن حالتی شل و انعطافپذیر پیدا می کنند.
با از بین رفتن تنش در ماهیچهها، پوست حالت افتادگی پیدا میکند. با شل شدن عضلات، اسفنکترها نیز حالت انقباضی خود را از دست می دهند. این مساله باعث خروج ادرار و مدفوع از بدن می شود. در عرض چند دقیقه پس از توقف قلب، بدن حالتی رنگ پریده پیدا می کند.
قلب انسان در طول زندگی به طور میانگین بیش از 2.5 میلیارد بار می زند و هر بار حدود 6 لیتر خون را در داخل رگ های بدن به گردش در می آورد.
دمای بدن انسان به طور معمول 37 درجه سانتی گراد است. بلافاصله پس از مرگ، بدن شروع به خنک شدن می کند. این خنک شدن آنقدر ادامه می یابد تا دمای بدن انسان به دمای هوای اطراف برسد. دمای بدن با سرعت ثابت 2 درجه سانتی گراد در ساعت کاهش مییابد.
میزان کاهش دمای بدن به دانشمندان پزشک قانونی کمک می کند تا زمان تقریبی مرگ را مشخص کنند. البته مشروط بر آنکه، بدن کاملاً خنک نشده و یا در معرض دمای شدید محیطی قرار نگرفته باشد.
2 تا 6 ساعت پس از مرگ
از آنجایی که بعد از مرگ، قلب خون را پمپاژ نمی کند، جاذبه زمین خون را به سمت پایین می کشاند. در نتیجه خون در قسمت های پایین بدن که نزدیک به زمین قرار دارند، رسوب می کند. این فرآیند در اصلاح پزشکی لیور مورتیس یا انباشتگی خون نامیده می شود.
اگر بدن برای چندین ساعت بدون حرکت بماند، نزدیکترین قسمتهای بدن به زمین به رنگ ارغوانی مایل به قرمزی تغییر می کند. علت این تغییر رنگ، کبودی ناشی از تجمع خون در بدن است.
تقریباً سه ساعت پس از مرگ، ایجاد تغییرات شیمیایی در سلولهای بدن باعث میشود که تمام ماهیچهها شروع به سفت شدن کنند. این فرایند در اصطلاح پزشکی تحت عنوان ریگور مورتیس شناخته میشود. در ریگور مورتیس، اولین ماهیچههایی که تحت تأثیر انقباض قرار میگیرند پلکها، فک و گردن هستند.
در طول 5 الی 6 ساعت پس از مرگ، ريگور مورتيس از طريق قفسه سينه، شكم، بازوها و پاها به صورت و پايين پخش مي شود تا در نهايت به انگشتان دست و پا می رسد.
7 تا 12 ساعت پس از مرگ
انقباض عضلانی در سراسر بدن تقریباً 12 ساعت پس از مرگ به حداکثر می رسد. اگرچه عوامل مختلفی مانند سن، وضعیت فیزیکی، جنسیت، دمای هوا و سایر عوامل نیز بر سرعت این پدیده تأثیر میگذارد. در این مرحله، تکان دادن یا دستکاری اندام های متوفی دشوار است. زانوها و آرنجها کمی خمیده میشوند و انگشتان دست یا پا بهطور غیرعادی کج به نظر می رسند.
12 ساعت بعد از مرگ به بعد
این فرآیند که به عنوان شلی ثانویه شناخته می شود، در یک دوره یک تا سه روزه رخ می دهد و تحت تأثیر شرایط خارجی مانند دما قرار می گیرد.
در طول شلی ثانویه، پوست رطوبت خود را از دست می دهد و شروع به جمع شدن می کند. در نتیجه ناخن ها و فولیکول های مو از سطح پوست بیرون زده و بلندتر به نظر می رسند. این مساله باعث می شود که بسیاری از افراد به اشتباه تصور کنند که مو و ناخن پس از مرگ همچنان به رشد خود ادامه می دهد.
به طور کلی مرگ زمانی رخ می دهد که فرد دچار مرگ مغزی شود یا تمام تلاش ها برای احیای یک فرد شکست بخورند.
بلافاصله پس از مرگ، تغییرات فیزیکی در بدن شروع می شود:
1 ساعت پس از مرگ. شل شدن عضلات و به دنبال آن رنگ پریدگی پوست رخ می دهد.
2 تا 6 ساعت پس از مرگ. سفت شدن عضلات یا در اصلاح ریگور مورتیس شروع می شود.
12 ساعت پس از مرگ. سفت شدن و انقباض عضلانی اندام های بدن به حداکثر مقدار خود می رسد.
12 ساعت به بعد. شلی ثانویه شروع می شود و ظرف یک تا سه روز به حداکثر مقدار خود می رسد.
برخی از مردم دوست ندارند به مرگ و تغییرات بدن پس از مرگ فکر کنند. در حالی که عده ای دیگر به شدت کنجکاو هستند که در مورد مرگ و تغییرات پس از آن بدانند. طبیعتا افراد با یکدیگر متفاوت هستند و این یک تصمیم کاملا شخصی است.
بهترین رویداد طبیعی، مرگ است. با این اتفاق که پیامدش از بین رفتن کامل ادراک، حواس و احساسات است، باعث میشود همه هوشیاری از دردهای جسمانی و روانی بطور کامل نابود و محو میشود.بسیاری مردم به دلیل باورهای خرافی جادویی- ماورایی و غیرعلمی که از ادیان و یا از پیشینیان که فاقد بینش علمی-تجربی بودند، بنا به مفروضات موهوم که از آنها میراث برده اند از وقوع رخدادشیرین و آرامش بخش مرگ دچار ترس هستند، ترس باید معطوف به زنده بودن و زندگی که از بیماریها و احساسات دردناک محاط شده است بشود.مرگ عزیزترین اتفاقی است که وقتی انسان به هر دلیل: حادثه، بیماری و رنجهای طاقت فرسا و لاعلاج پیری گرفتار شده است و در حال درد کشیدن است، به موقع فرا میرسد و انسان را آن وضعیت دشوار می رهاند. نه از منظر یک فرد افسرده که مرگ خود خواسته را ترجیح بند سلسله ناخوشیهایش برمیگزیند، بلکه از چشم انداز کاملاََ منطقی، مرگ را در مواقع بحرانی که به نجات میاید، پیشامدی عزیز و یاوری دلسوز و مطمئن قلمداد کنیم.و با آغوش باز پذیرایش باشیم. توسط مرگ همه احساسات دردناک به یکباره محو میشوند.
مرحبا، واقعا اینچنین هست