خودتنظیمی در کودکان را دست کم نگیرید.
خودتنظیمی در کودکان، توانایی درک و مدیریت رفتار و واکنش های خود است. حتی به کودکان و نوجوانان کمک می کند یاد بگیرند، خوب رفتار کنند، با دیگران کنار بیایند و مستقل شوند. خودتنظیمی در سالهای نوپا و پیش دبستانی به سرعت شروع می شود و به رشد آنها می کند و تا بزرگسالی به رشد خود ادامه می دهد. راه های گسترش خودتنظیمی کودک شامل صحبت کردن، برنامه ریزی، حل مسئله و الگوبرداری است.
خودتنظیمی در کودکان چیست؟
خودتنظیمی توانایی درک و مدیریت رفتار و واکنش شما به احساسات و چیزهایی است که در اطراف شما اتفاق می افتد. خود تنظیمی شامل توانایی های زیر است:
- کنترل هيجان
- تمرکز روی یک کار
- كنار آمدن با ديگران
- تمرکز مجدد بر روی یک کار جدید
- پس از چیزی هیجان انگیز یا ناراحت کننده آرام مي شوند.
- تنظیم واکنش به احساسات قوی مانند ناامیدی، هیجان، خشم و خجالت
خودشیفتگی در کودکان و راه های مقابله با آن چیست؟
چرا خودتنظیمی در کودکان مهم است؟
همانطور که کودک شما رشد می کند، خودتنظیمی به او کمک می کند:
در مدرسه یاد بگیرد. زیرا خودتنظیمی به فرزند شما این توانایی را می دهد که در کلاس درس بنشیند و گوش دهد.
به روش های اجتماعی قابل قبول رفتار کند. زیرا خودتنظیمی به فرزند شما توانایی کنترل هيجان ها را می دهد.
دوست پیدا کند. زیرا خودتنظیمی به فرزند شما این توانایی را می دهد که در بازی ها و گفتگوها به نوبت بازی کند، اسباب بازی ها را به اشتراک بگذارد و احساسات را به روش های مناسب بیان کند.
مستقل تر شود. زیرا خودتنظیمی به فرزند شما این توانایی را می دهد که تصمیمات مناسبی در مورد رفتار بگیرد و بیاموزد که چگونه در موقعیت های جدید بدون راهنمایی کمتر شما رفتار کند.
چگونه و چه زمانی خودتنظیمی ایجاد می شود؟
کودکان از طریق روابط گرم و پاسخگو خودتنظیمی می کنند. آنها همچنین با تماشای بزرگسالان اطراف خود خودتنظيمي را گسترش می دهند. خودتنظیمی از زمانی که کودکان نوزاد هستند شروع می شود.
بیشتر در سنین کودکی و پیش دبستانی ایجاد می شود، اما تا بزرگسالی نیز به رشد خود ادامه می دهد. به عنوان مثال، نوزادان ممکن است برای راحتی انگشتان خود را بمکند یا اگر نیاز به استراحت دارند یا خسته می شوند، از همه دوري مي كنند و به سمت والدين خود مي روند. کودکان نوپا می توانند مدت کوتاهی برای غذا و اسباب بازی منتظر بمانند.
اما اگر بچههای نوپا واقعاً اسباب بازي بخواهند مي توانند اسباببازیها را از بچههای دیگر بربایند. عصبانیت زمانی اتفاق می افتد که کودکان نوپا تحت تأثیر احساسات قوی قرار می گیرند.
خودتنظیمی در کودکان پیش دبستانی
کودکان پیش دبستانی شروع به دانستن نحوه بازی با کودکان دیگر کرده و درک می کنند که چه رفتاري بايد داشته باشند. برای مثال، اگر در سینما هستید، یک کودک پیش دبستانی ممکن است سعی کند با صدای آرام صحبت کند.
کودکان در سنین مدرسه در کنترل خواسته ها و نیازهای خود بهتر می شوند، دیدگاه های دیگران را محترم می دانند و هر دو طرف یک موقعیت را می بینند. این بدان معناست که آنها ممکن است بتوانند با بچه های دیگر بدون بحث و جدل مخالفت کنند.
خردسالان و نوجوانان در برنامهریزی، انجام وظایف دشوار، رفتار مناسب اجتماعی و در نظر گرفتن اینکه چگونه رفتارشان بر دیگران تأثیر میگذارد، بهتر عمل میکنند. به عنوان مثال، فرزند نوجوان شما ممکن است زمانی که در حال مذاکره با شما درباره مقررات منع رفت و آمد است، به دیدگاه شما فکر کند. کودکانی که به طور معمول وقايع و نظرات را به سختي قبول مي كنند، به عبارتي سخت گير هستند در خود تنظیمی دچار مشكل مي شوند. حتی کودکان و نوجوانان بزرگتر گاهی اوقات با خودتنظیمی دست و پنجه نرم می کنند.
اختلال هماهنگی رشدی در کودکان چیست؟ چگونه مقابله کنیم؟
چگونه به کودکان در خودتنظیمی کمک کنیم؟
در اینجا چند راه عملی وجود دارد که می توانید به کودک خود در یادگیری و تمرین خود تنظیمی کمک کنید:
- روی مهارت های فرزندتان برای درک و مدیریت احساسات کار کنید.
- از روش هاي آرامش بخش برای کودکان نوپا، کودکان پیش دبستانی و کودکان در سن مدرسه و خردسالان و نوجوانان استفاده کنید.
- برای موقعیتهای چالش برانگیز برنامهریزی کنید زيرا ممکن است برای بچههای کوچکتر سخت باشد که خوب رفتار کنند. به عنوان مثال، “فروشگاهی که ما به آن می رویم چیزهای زیادی دارد که ممکن است خراب شود. نگاه کردن اشکالی ندارد، اما لطفاً دست نزنید. به محض ورود به مغازه به کودک خود آرام نكات را یادآوری كنيد. به عنوان مثال، “فقط نگاه كردن به وسايل فروشگاه خوب است”.
- خردسالان و نوجوانان را در حل مسئله و مذاکره در موقعیت های دشوار مشارکت دهید. به عنوان مثال، “من تمام آخر هفته را کار می کنم، بنابراین می دانم که برای شما کسل کننده خواهد بود.” بیایید فكر كنيم که چگونه می توانیم از زمان بهترین استفاده را ببریم.
- هنگامی که کودک خود را کنترل می کند و موقعیت دشواری را مدیریت می کند، او را تحسین کنید. برای مثال، «تو در انتظار نوبتت عالی بودی»، یا من از روشی که با سام پرسیده بودی خوشم آمد.
- سعی کنید خودتنظیمی را برای فرزندتان مدل کنید. به عنوان مثال، “من واقعاً دوست دارم به باغبانی ادامه دهم، اما اگر الان تمیز نکنم، شما را به موقع به فوتبال نخواهم رساند”. یا “اجازه دهید آن را در تقویم بنویسم تا فراموش نکنم”.
- مهم است که انتظارات خود را از رفتار فرزندتان با سن و مرحله رشد کودک مطابقت دهید. این می تواند به فرزند شما کمک کند که از ناامیدی ناشی از نداشتن مهارت یا درک لازم برای انجام کاری که از او خواسته شده است جلوگیری کند.
مشکلات خود تنظیمی در کودکان
هر از گاهی، عوامل مختلفی می تواند بر توانایی کودک شما در خودتنظیمی تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، خستگی، بیماری و تغییر در برنامه های روزمره کودک شما می تواند بر توانایی کودک در تنظیم واکنش ها و رفتار خود تأثیر بگذارد. همچنین، برخی از کودکان در مراقبت از کودکان ديگر، مدرسه یا ورزش خودتنظیمی بالایی دارند، اما در خانه برایشان سخت است.
سایر کودکان ممكن است در مکانهای شلوغ و پر سر و صدا مانند مراکز خرید با هم گلاويز مي شوند. اگر همانطور که کودکان بزرگتر می شوند در ارزیابی و حل مشکلات روابط، سردرگم باشند، ممکن است خودتنظیمی چالش برانگیز باشد. اگرچه این مشکلات مربوط به خودتنظیمی نسبتاً معمولی هستند، اما اگر نگران رفتار کودک خود هستید یا با افزایش سن با رفتار کودک خود مشکل دارید، بهتر است با یک متخصص صحبت کنید. به عنوان مثال، می توانید با پزشک عمومی، پرستار بهداشت کودک و خانواده خود، یا مربی یا معلم مراقبت از کودک خود صحبت کنید.
از پزشک برای خودتنظیمی کودکان، کمک بگیرید.
اگر فرزند شما دچار علائم زير است با يك پزشك مشورت كنيد:
- رفتاری دارد که برای خود یا دیگران خطرناک است.
- بسیار گوشه گیر است و در تعامل با دیگران مشکل زیادی دارد.
- با افزایش سن، اغلب به شیوههای دشوار یا خارج از کنترل رفتار میکنند.
- به نظر می رسد که نسبت به سایر کودکان هم سن، عصبانیت یا رفتار دشوارتری دارد.
- به نظر می رسد که به اندازه سایر کودکان هم سن از مهارت های ارتباطی و اجتماعی برخوردار نیست.
- نظم دادن كودك سخت است و به نظر نمی رسد استراتژی های شما برای تشویق رفتار مثبت کارساز باشد.
خود تنظیمی و رشد مغز
تصور اینکه مغز از دو بخش متفاوت اما به یک اندازه مهم تشکیل شده است می تواند مفید باشد: مغز فوقانی و مغز تحتانی.
مغز تحتانی یا زیرین
مغز تحتانی یا زیرین شامل ساقه مغز و سیستم لیمبیک است. این عملکردهای اصلی بدن ما (مانند ضربان قلب و تنفس) و استرس را کنترل می کند.
هنگامی که مغز ما در قسمت زیرین خطر را احساس می کند، ما را تحریک می کند که قبل از اینکه فکر کنیم عمل کنیم. این غریزه بقا برای وحشت و واکنش با پمپاژ آدرنالین در بدن ما می تواند نجات دهنده باشد. مشکل زمانی به وجود می آید که مغز طبقه پایین ما استرس روزمره را به اشتباه به عنوان یک خطر تفسیر می کند.
هنگامی که کودکان مهارت لازم برای برآوردن خواسته های محیط خود را ندارند، احساسات شدید آنها می تواند كودك را تحریک کند تا بدون فکر کردن واکنش نشان دهند. اگر ادامه داشته باشد، می تواند به ترکیبی از چالش های اجتماعی، عاطفی، رفتاری و تحصیلی منجر شود.
مغز فوقانی
هنگامی که کودکان احساس امنیت و آرامش می کنند، می توانند از مغز فوقانی خود که شامل قشر جلوی مغز است استفاده کنند. این بخش از مغز باعث ایجاد خودآگاهی و خودکنترلی می شود. به ما اجازه می دهد در لحظه مکث کنیم و قبل از اقدام فکر کنیم. در این لحظه میتوانیم تأمل کنیم، دیدگاههای دیگر را در نظر بگیریم، با دیگران همدلی کنیم، برنامهریزی کنیم، استدلال کنیم، تصمیمهای خوبی بگیریم و مشکل را حل کنیم.
رشد مغز ما در قسمت فوقانی تعیین می کند که چقدر قادر به خودتنظیمی هستیم. این قسمت از مغز به زمان نیاز دارد تا به طور کامل و تا بزرگسالی رشد کند. این بدان معناست که کودکان نسبت به خردسالان در خودتنظیمی (مقابله و سازگاری) مشکل بیشتری دارند.
محیط آنها به راحتی باعث تحریک کودکان بسیار خردسال می شود. هنگامی که آنها موقعيت هاي حساسی را احساس می کنند عصبانی می شوند یا دچار تزلزل می شوند. کنار آمدن و سازگاری با تغییرات برای آنها دشوار است.
رفتار چالش برانگیز مکرر یا شدید اغلب نشانه این است که زمانی که كودكان احساس می کنند تحت فشار قرار می گیرند، مهارت های لازم برای آرام کردن خود (تنظیم) را ندارند. همانطور که کودکان بزرگ می شوند و مغز آنها رشد می کند، توانایی بیشتری برای مدیریت افکار، احساسات و رفتارهای خود پیدا می کنند. آنها در موارد زیر بهتر می شوند:
- همکاری با دیگران
- سازگاری با تغییرات محیطی
- توجه و پرهیز از حواس پرتی
- روی اهداف خود متمرکز بمانند.
- منتظر رسیدن به آنچه می خواهند.
- انجام رفتاري كه از آنها انتظار می رود.
- قبل از اینکه اقدام کنند فکر می کنند.
- وقتی احساس ناراحتی می کنند آرام بمانند.
تحقیقات نشان میدهد که وقتی کودکان مهارتهای خودتنظیمی را یاد میگیرند و تمرین میکنند، مسیرهایی را در مغزشان ایجاد میکنند که توانایی آنها را برای مدیریت استرس در آینده افزایش میدهد.
اختلال دوقطبی در کودکان، از علل تا گزینه های درمانی آن کدامند؟
خود تنظیمی و اختلالات رشد عصبی
مشکلات خودتنظیمی در بین کودکان مبتلا به اختلالات عصبی رشدی شایع تر است. شرایطی مانند اختلالات یادگیری و اختلال نقص توجه/بیش فعالی (ADHD) بر رشد مغز تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، رشد قسمت قشر جلوی مغز در کودکان مبتلا به ADHD کندتر – تا 30٪ یا بیشتر – نسبت به کودکان بدون ADHD رشد می کند. این بدان معناست که یک کودک 10 ساله مبتلا به ADHD ممکن است مهارت های خودتنظیمی مانند یک کودک 7 ساله معمولی (نوروتیپیک) را داشته باشد.
کودکان مبتلا به LD و/یا ADHD به حوصله و حمایت بیشتری نیاز دارند زیرا با چالش های خودتنظیمی، حسی، زبانی، پردازشی، عملکرد اجرایی و یا چالش های دیگر دست و پنجه نرم می کنند. در حالی که دارو ممکن است به کاهش رفتارهای تکانشی، بیش فعال و یا بی توجهی برای کودکان مبتلا به ADHD کمک کند، به خاطر داشته باشید که «قرص ها» مهارت هایی را که برای تنظیم نیاز دارند به کودکان آموزش نمی دهند.
همه کودکان می توانند از آموزش، راهنمایی، تمرین و حمایت محبت آمیز بهره مند شوند تا یاد بگیرند که چگونه با محیط خود با موفقیت کنار بیایند و سازگار شوند.
خود تنظیمی به عنوان یک منبع انرژی
به مخزن بنزین ماشین خود فکر کنید. شما باید قبل از خالی شدن باک آن را کنترل کرده و سوخت گیری کنید تا ماشین شما به خوبی کار کند. مانند مخزن گاز، خودتنظیمی از منابع محدود ناشی می شود.
کودکان باید احساس خوبی داشته باشند و پرانرژی باشند تا زمانی که دچار مشكل می شوند، بتوانند با مشكل كنار بيايند. مهم است که فعالیتهای لذتبخش را برای کودکان افزایش دهیم تا بتوانند شادی، موفقیت و غرور را تجربه کنند. این تجربیات مثبت به عنوان سوخت براي خود تنظيمي است و آنها انرژی لازم برای مدیریت در طول روز را دارند.
ذخایر انرژی کودکان در طول روز بسته به فعالیتهای لذتبخش (که باک آنها را سوختگیری میکند) و عوامل استرسزا (که باک آنها را تخلیه میکند) تغییر میکند. ما میخواهیم اطمینان حاصل کنیم که خواستههایی که از کودکان داريم (مثلاً تحصیلات، کارهای خانه، فعالیتها) هرگز بیشتر از ظرفيت و توانايي آنها برای مقابله نباشد.
آخرین دیدگاهها