اینکه چرا بی دلیل احساس غم می کنیم؟ به عوامل مختلفی بستگی دارد. اما احساس غم بدون هیچ دلیل مشخصی می تواند تا حدودی غیرعادی باشد که نیاز با درمان و توجه بیشتری دارد. غم یک حالت موقتی است که اغلب علت واضحی دارد. به عنوان مثال عواملی مانند ناامیدی، از دست دادن یکی از نزدیکان، و یا شنیدن خبرهای بد از کسی که دوستش دارید، می توانند باعث ایجاد غم و اندوه در شما شوند.
این نوع غم ممکن است در طول روز متغیر باشد. گاهی در لحظات خاصی از روز، غم و اندوه بسیار سنگین شده و باعث گریه کردن، احساس خستگی، بی حالی و یا عدم تمرکز در شما می شود. اما در مواقعی دیگر ممکن است اندوه شما آنقدر سبک به نظر برسد که حتی به سختی بتوانید آن را در خود احساس کنید. به عنوان مثال هنگامی که مشغول یک سرگرمی لذت بخش بوده و یا در کنار نامزدتان هستید، ممکن است غم خود را فراموش کنید. غم موقتی تا روزها یا هفته ها در شما باقی می ماند و سپس به طور طبیعی شروع به کاهش می کند.
احساس غم و غمگین بودن مدوام نشان دهنده چیست؟
اما غم مداوم به طور کلی چیز دیگری است. غم مداوم باعث ایجاد فضایی سنگین در اطراف شما شده و شادی زندگی روزمره را از بین می برد. این غم می تواند احساس ضعف، پوچی و شکست را در شما ایجاد کند. شما نمی دانید چه چیزی باعث ناراحتی شما شده است، در نتیجه نمی توانید برای داشتن احساس بهتر به خود کمک کنید.
احساس غم و اندوه در زندگی مساله غیرعادی نیست. به هر حال، اندوه واکنش عادی انسان به ناامیدی و فقدان است. غم و اندوهی که دلیل روشنی در پشت آن وجود نداشته و برای مدت طولانی ادامه پیدا کند، می تواند نشان دهنده مشکل بزرگتری به نام افسردگی باشد.
آیا احساس غم مداوم نشانه افسردگی است؟
غمگین بودن به تنهایی نمی تواند نشانه ابتلا شما به افسردگی باشد. اما با این حال غم یکی از نشانه های اولیه افسردگی است.
اگر غم و اندوه شما مربوط به افسردگی باشد، تقریباً هر روز احساس ناراحتی می کنید. این غم ممکن است بیشتر از دو هفته ادامه پیدا کند. به عبارت دیگر، در صورت ابتلا به افسردگی، غم و اندوه همراه ثابت و همیشگی شما خواهد بود.
افسردگی، دارای علائم بسیار زیادی است. بنابراین اگر غم شما همراه با علائم زیر همراه باشد، به احتمال زیاد به افسردگی مبتلا هستید:
- از دست دادن اشتها
- بی قراری یا تحریک
- افزایش تحریک پذیری
- خستگی، کمبود انرژی
- تغییر در الگوهای خواب
- کند شدن حرکات یا گفتار
- احساس اضطراب یا پوچی
- احساس گناه، بی ارزشی یا درماندگی
- احساس بدبینی و ناامیدی نسبت به آینده
- مشکل در تمرکز و کم شدن قدرت حافظه
ناراحتی مزمن، در افسردگی می تواند باعث ایجاد افکار منفی مرگ یا خودکشی شود. حتی اگر برنامه ای برای عمل به این افکار ندارید، بهتر است حتما به یک روانپزشک مراجعه کرده و از او کمک و راهنمایی بگیرید.
سایر علل احتمالی احساس غم مداوم
غم همیشه نشان دهنده افسردگی نیست. گاهی ممکن است احساس غم شما از الگوی خاصی پیروی کند. در واقع عوامل زمینه ای مختلفی وجود دارند که می توانند باعث ایجاد غم و اندوه موقت در شما شوند، از جمله:
نوسانات خلقی
افرادی که به اختلال دوقطبی مبتلا هستند، اغلب دوره های افسردگی را به عنوان بخشی از یک چرخه تجربه می کنند. این چرخه علاوه بر غم، شامل قسمت های شیدایی یا هیپومانیا نیز می شود.
افراد مبتلا به این اختلال ممکن است ناگهان به شدت احساس شادی و سرخوشی و یا برعکس احساس غم و اندوه کنند. این تغییر ناگهانی خلق و خو معمولا همراه با علائم زیر است:
- بی خوابی
- رفتار تکانشی
- نداشتن اعتماد به نفس
- بی قراری و تحریک پذیری
چرخه های غم و شادی در افراد مبتلا به اختلال دو قطبی ممکن است یک هفته یا بیشتر طول بکشد.
غم فصلی
گاهی غم و اندوه شما با از راه رسیدن فصل پاییز و کوتاه شدن روزها شروع می شود. هنگامی که روزهای طولانی و آفتابی بهار و تابستان فرا می رسد، غم شما نیز خود به خود از بین رفته و احساس بهتری خواهید داشت.
در نیمه دوم سال، شب ها طولانی تر و سردتر می شوند و حتی ممکن است در برخی از روزها به دلیل بارانی بودن هوا، خورشید را نیز نبینید. این تغییرات فصلی در برخی از افراد باعث احساس غم و ابتلا به ضعف جسمی می شود.
اگر این غم فصلی ادامه یافته و آنقدر جدی شود که زندگی روزمره شما را تحت تأثیر قرار دهد، ممکن است به اختلال عاطفی فصلی (SAD) مبتلا شوید. اختلال عاطفی فصلی نوعی افسردگی است که همراه با تغییرات فصلی رخ می دهد.
سایر علائم اختلال عاطفی فصلی عبارتند از:
- افزایش میل به خوردن و خوابیدن
- کناره گیری یا اجتناب از محیط های اجتماعی
غم قبل از چرخه قاعدگی
هورمون ها یکی از عوامل مهم تاثیر گذار در روحیه افراد هستند. بنابراین ابتلا به هر گونه اختلالات هورمونی می تواند باعث تغییر روحیه افراد شود. به عنوان مثال هورمونهای تولید مثل مانند استروژن و پروژسترون می توانند در ایجاد احساس غم در خانم ها نقش داشته باشند. تغییر سطح این هورمون ها در بدن دو هفته پیش از شروع قاعدگی باعث ایجاد احساس غم و افسردگی در خان ها می شود. به این احساس غم موقت، سندرم پیش از قاعدگی نیز گفته می شود. بنابراین توجه به زمان شروع سیکل قاعدگی می تواند سرنخ های مهمی را در مورد علت احساس غم در اختیار خانم ها قرار دهد.
احساس غم پیش از قاعدگی معمولا یک هفته قبل از شروع قاعدگی ظاهر می شود. ممکن است همراه با غم، احساسات دیگری مانند اضطراب یا عصبی بودن، پارانویا یا وحشت را نیز تجربه کنید.
همچنین احساس غم می تواند همراه با یائسگی و یا در دوره انتقالی قبل از یائسگی رخ دهد. در این دوران احتمالا بسیار اشک می ریزید، علاقه خود را به فعالیت های معمول از دست داده و مدیریت استرس برای شما مشکل خواهد شد.
چگونه می توان احساس غم را از بین برد؟
وقتی غم و اندوه زندگی روزمره شما را تحت تاثیر قرار می دهد، ممکن است به دنبال راه حلی برای تسکین غم خود باشید. استفاده از راهکارهای زیر به شما کمک می کند که بر غم خود غلبه کرده و زندگی شادتری داشته باشید:
با عزیزان خود صحبت کنید.
بسیاری از علائم مرتبط با غم یا افسردگی شما را مجبور به انزوا و فاصله گرفتن از دیگران می کنند. هنگامی که در خود احساس غم یا افسردگی دارید، به راحتی از کمک نزدیکان خود ناامید می شوید. همچنین ممکن است به دلیل احساسات منفی نسبت به دیگران، لغو برنامه ها یا بی علاقگی به فعالیت های معمول خود احساس گناه کنید.
به طور کلی انزوا فقط باعث شدیدتر شدن غم و اندوه شما خواهد شد. بنابراین سعی کنید احساسات خود را با شخصی که به او اعتماد دارید، در میان بگذارید. صحبت کردن با یک دوست صمیمی یا یکی از اعضای خانواده به شما کمک می کند که کمتر احساس تنهایی کنید.
صحبت کردن لزوماً غم و اندوه شما را برطرف نمی کند، اما باعث کمرنگ شدن احساس غم در شما خواهد شد.
به موسیقی گوش دهید.
موسیقی تاثیرات مفید بسیار زیادی بر سلامت روانی افراد دارد. یکی از این تاثیرات مهم، رهایی موقت از غم و اندوه است. شنیدن موسیقی احساس خستگی را برطرف کرده و به شما انرژی می دهد.
همچنین گوش دادن به موسیقی تولید هورمون هایی مانند دوپامین و سروتونین را در مغز افزایش می دهد. این هورمون های شادی باعث بهبود خلق و خو و کاهش اضطراب در شما می شوند.
از موسیقی متناسب با روحیه خود اجتناب کنید. شنیدن موسیقی غمگین می تواند باعث افزایش غم و اندوه و یا ماندگار شدن آن برای مدت طولانی در شما شود.
به یک سرگرمی جذاب بپردازید.
هنگامی که احساس غم یا ناراحتی می کنید ممکن است سرگرمی های مورد علاقه شما چندان لذت بخش به نظر نرسند. اما به هر حال امتحان کردن این سرگرمی ها می تواند باعث تقویت روحیه شما شود.
اگر تصور می کنید که برای انجام سرگرمی های مورد علاقه خود انرژی کافی ندارید، می توانید از فعالیت های بسیار ساده شروع کنید، از جمله:
- کتاب خواندن
- تماس با یک دوست
- گرفتن دوش آب گرم
- استشمام بوی روغن های اساسی
- روشن کردن شمع و ماساژ درمانی
- گوش دادن به یک موسیقی آرامش بخش
بیشتر بخندید.
می توانید از خنده به عنوان روشی آسان برای مقابله با احساس غم، افسردگی و سایر بیماری های روانی استفاده کنید. خنده می تواند تا حد زیادی از احساس غم و اندوه پیشگیری کرده و به افزایش روحیه شما کمک کند.
اگر مدتی است که تمایلی به خندیدن یا شنیدن لطیفه ندارید، می توانید کتاب های طنز خوانده و یا فیلم های کمدی مورد علاقه خود را تماشا کنید. ممکن است انجام هیچ یک از این کارها باعث خندیدن شما نشوند ولی در عوض این نگرش را در شما ایجاد خواهند کرد که زندگی را زیاد جدی نگیرید.
آفتاب بگیرید.
در صورت احساس غم حتما بیرون رفتن از خانه را امتحان کنید. این کار به خصوص در رفع غم و اندوه موقت تاثیر خیلی زیادی دارد. نور خورشید احساس غم را به طور کامل از بین نمی برد، اما قرار گرفتن منظم در معرض نور خورشید باعث بهبودی چشمگیری در سلامت جسمی و روحی شما می شود.
نور خورشید ترشح هورمون سروتونین را افزایش می دهد. کاهش سطح سروتونین بدن یکی از عوامل اصلی احساس غم و اندوه است. این مساله به ویژه در فصل های پاییز و زمستان شدیدتر می شود. بنابراین، گذراندن زمان بیشتر در معرض نور خورشید می تواند سروتونین را افزایش داده و غم را تا حد زیادی برطرف کند.
ورزش نیز یکی دیگر از روش های تقویت روحیه و کاهش احساس غم و اندوه است. بنابراین می توانید قرار گرفتن در معرض نور خورشید را با یک پیاده روی در محله یا پارک مورد علاقه خود ترکیب کنید. در صورتی که بیرون رفتن از خانه برای شما دشوار است، می توانید از روش نور درمانی با لامپ SAD استفاده کنید.
در احساس غم مداوم چه زمانی به دکتر مراجعه کنیم؟
اگر به نظر می رسد که هیچ یک از راهکارهای بالا در تسکین غم و اندوه کمکی به شما نمی کند، احتمالا وقت آن است که با یک درمانگر یا روان شناس صحبت کنید. مراجعه به روانپزشک در صورتی ضروری است که:
- با گذشت زمان احساس غم و اندوه در شما افزایش پیدا کند.
- غم و اندوه زیاد شما را از رسیدگی به مسئولیت ها باز دارد.
- احساس غم زندگی و روابط روزمره شما را تحت تأثیر قرار دهد.
- احساس غم با علائم جسمی مانند کاهش اشتها یا اختلالات خواب و یا دردهای غیر قابل توضیح همراه باشد.
به طور کلی احساس غم بدون هیچ دلیل خاصی، همیشه به این معنی نیست که شما به افسردگی مبتلا شده اید. عوامل زیادی می توانند باعث احساس غم و بی حوصلگی موقت در شما شوند. بنابراین بد بودن روحیه و احساس غم در میان افراد مساله ای کاملا طبیعی است. اما در صورتی که که غم و اندوه مدت زیادی ادامه پیدا کرده و روابط شما را تحت تاثیر داده است، توصیه می شود که به یک درمانگر مراجعه کنید. در پایان به خودتان سخت نگیرید و به خاطر داشته باشید که این احساس برای همیشه دوام نخواهد داشت.
12 دیدگاه
من واقعا عجیب و پیچیدم حتی خودم خودمو نمیشناسم نمیدونم چجوری با خودم کنار بیام کارهایی که میکنم فکرام واقعا عجیبن و خواستم بگم که من حس میکنم یه مشکل خیلی عجیب تر از خودم دارم اینکه من حس غم رو دوس دارم یعنی دوس دارم غمگین باشم گریه کردن غمگین بودن و یه جا نشستن رو دوس دارم غمگین بودن یه جورایی حس امنیت بهم میده و چون همیشه باهام بوده بهش عادت کردم و انگاری که مغزم همیشه رو یه حالتیه که باید غمگین باشم… اگه میشه یکی درمورد این قضیه باهام حرف بزنه چون من ادم قابل اعتماد و کسی که باهاش مشورت بکنم رو ندارم
سلام شما می توانید از مشاوران پزشکت مشاوره بگیرید.
حستو میفهمم… هنوزم همینجوریی؟
سلام ملودی.حالت چطوره؟بهتر شدی؟تونستی در مورد مشکلات و مسایلت به نتیجه و راه حل برسی؟امیدوارم اوضاعت بر وفق مراد و حال دلت همیشه عالی باشه
بهش اعتیاد پیدا کردی باید کم کم وضعیتو تغییر بدی ذره ذره
مثلیکه تو دلم یه غم خیلی عمیق و بزرگ نهفته است نمیتونم بیانش کنم نمیتونم توضیحش بدم نمیتونم حلش کنم نمیتونم کنار بزارمش.. حس خفگی میکنم حس سردی میکنم، نمیدونم کیم درد واقعیم چیه؟ همیشه یه سرود پر از غم و درد ت و ذهن و دلم پخش میشه و تنها کاری که میتونم بکنم گریه کردنه، یه دلتنگی بدجور عمیق و عجیبی تو دلمه،نمیدونم این حس عجیبو دوست دارم یا نه؟ شایدم تا زندهام با این غم سر کنم ?
با سلام و احترام. دوست عزیز شما میتوانید با استفاده از لینک https://web.pezeshket.com/public/advisers?skill=11&custom=site-comment
از روانشناسان آنلاین جهت بررسی و درمان مشاوره دریافت نمایید با تشکر
من نمی دونم من بعضی موقع ها دوست دارم اهنگ غمگین گوش کنم و بعضی موقع ها با گوش دادن به اهنگ های غمگین گریه هم می کنم تمام این موضوع هم بدون دلیل است و من در طول روز خوشحال هستم البته اهنگ های دیگه هم گوش می دم اما بیشتر دوست دارم اهنگ های غمگین گوش بدم من همیشه موقع اهنگ گوش دادن فکر می کنم وقتی که اهنگ غمگین گوش بدم فکر هایی ناراحت کنده می کنم ایا افسردگیه یا چرا من به اهنگ های غمگین گوش می دم
سلام دوست عزیز. میتونید با کلیک رو لینک https://web.pezeshket.com/public/advisers?skill=10&custom=site-comment همین الان با روانشناسانمون در ارتباط باشید تا راهنمایی های لازم صورت بگیره. باتشکر
هیچی حال منو توصیف نمیکنه ، انگار که … انگار که به غم علاقه دارم از غم خوشم میاد ، میدونم که احساسات زنان مواجه و من به جز موج غم و سقوط به چاه تاریکی به جز همه ی اینا یه حس عجیبی به غم دارم ،… نمیدونم …. غم رو دوست دارم …. نمیخوام نه ولی نمیتونم نمیدونم چمه ، من فیلم های وحشتناک رو با لذت میشینم نگاه میکنم و جاهای ترسناکش اصلا هیچ حسی به عنوان ترس ندارم واقعا ، و به این فیلمای سلاخی و اینا مثل فیلم اره خیلی علاقه دارم و اون شخصیت جان کرمر خیلی ازش خوشم اومد و اگه امکاناتش رو میداشتم حتما راه جان کرمر رو ادامه میدادم ، به دانش های ماورا علاقه ی خیلی شدیدی دارم ، یه چیزایی حس میکنم … من اهل اینجا نیستم حس میکنم اینجوری بودنو بلد نیستم ، به مرگ علاقه دارم … و خیلیییی چیزای دیگه
لطفا یه روانشناس خوب بهم معرفی کنید
سلام دوست عزیز، توصیه می کنم با متخصصان روانشناسی و روانپزشکی آنلاین در پزشکت همین الان تماس بگیرید تا شما را راهنمایی کنند.
برای گفتگو با پزشک کلیک کنید.
مفید بود مرسی