فرض کنید که نوجوان تان به شما التماس میکند که او را برای ناهار به یک رستوران خاص ببرید. لحظه بعد، او به شما توهین میکند و می گوید شما را دوست ندارد و از شما متنفر است.
اگر به دقت به این مسئله فکر کنید، متوجه میشوید که قبلاً این مورد را تجربه کرده اید. یعنی وقتی او 2 ساله بود، هر دقیقه به شما نیاز داشت و لحظه بعد از دست شما عصبانی میشد. او در آن زمان به دنبال استقلال بود و اکنون نیز به این کار ادامه میدهد.
بخشی از دوران نوجوانی مربوط به جدایی و حس استقلال طلبی است و بسیاری از نوجوانان احساس میکنند که برای یافتن هویت خود باید از مادر و پدر خود دور و مستقل شوند.
نوجوانی سنی است که کودکان شما بیشتر بر روی همسالان خود تمرکز میکنند تا والدین و خواهر و برادرهای خودشان. این مسئله کاملا طبیعی است.
بنابراین اگر به دنبال این هستید که چرا برخی از نوجوانان از کلمات تند مانند “از تو متنفرم” استفاده میکنند؟ باید بدانید که آنها در مرحله دشوار “انتقال” قرار دارند. اتفاقاً آنها در واقع از شما متنفر نیستند، بلکه به سادگی سعی میکنند که از شما جدا شوند و هنوز راهی دقیق برای انجام آن پیدا نکردهاند در این مقاله از پزشکت نگاهی دقیقتر به آنچه واقعاً همراه با جمله “از تو متنفرم” در حال رخ دادن است، میپردازیم.
دوره نوجوانی و تنفر نوجوانان از والدین
به طور کلی، باید به این نکته مهم توجه داشته باشید که نوجوانان در این سن، در حالت “بحرانی” قرار دارند. ظرفی پر از یخ را تصور کنید که در دمای صفر درجه سانتی گراد قرار دارد.
بالاتر از این دما، آب به شکل مایع است. پایین تر از دما، آب به شکل یخ در دسترس است. به وضعیتی که محتوای ظرف در دمای صفر درجه قرار دارد و حالت فیزیکی آن به طور قطعی مشخص نیست، نقطه “بحرانی” میگویند. با این حال، به عنوان والدین نوجوان، شما میتوانید اقداماتی را برای کمک به او انجام دهید. از جمله این موارد، عبارتاند از:
- والدین میتوانند با انتخاب مسئولیت بیشتر به نوجوان خود در این دوره انتقال به آنها کمک کنند.
- والدین میتوانند به فرزند خود در این دوره به آنها بفهمانند که برای تصمیم گیری درست به او اعتماد دارند.
فقط به این علت که نوجوان شما به طور شفاهی چیزی آزاردهنده به شما میگوید و تنفر خودش را به صورت کلامی بیان می کند، به این معنی نیست که شما باید از آنها روی برگردانید و به آنها کمک نکنید. دقیقاً مانند برخورد با کودک نوپایی که در حالت عصبانیت است، باید ثابت قدم و محکم باشید. سخت است، اما شما پدر و مادر هستید و باید به آنها کمک کنید، خواه او 3 ساله باشد یا 17 ساله.
بیزاری رشدی از والدین در اوایل نوجوانی
یکی از علائم اصلی نوجوانان در هنگام انتقال از دوره نوجوانی به بزرگسالی، این است که آنها دوست ندارد با آنها مانند یک کودک دوره دبستان رفتار شود. بلکه نوجوان شما در این شرایط به دنبال مستقل شدن و استقلال فکری است. شاید در این شرایط با اعتراض نوجوان خود روبرو شوید که می گوید: “با من طوری رفتار نکن که انگار هنوز یک بچه کوچک هستم!” “آن شوخی قدیمی دیگر برای من خنده دار نیست!” “از بغل کردن و بوسیدن من دست بردارید من بزرگ شده ام!”
در این شرایط بسیاری از رفتارها که کودک قبلاً انجام آن را از والدین میپسندید، در واقع برای نوجوان رفتاری نامناسب تلقی میشود.
بیزار شدن از «رفتارهای کودکانه» باعث میشود نوجوان بخشهای کودکانه وجود خود (علاقهها، اسباب بازی، فعالیتهای سنتی)، را پشت سر بگذارد. حتی دوست دارند با آنها مانند یک بزرگسال رفتار شود.
به عنوان مثال، در حالی که دانش آموزان کلاس ششم در مدرسه راهنمایی اغلب دوست دارد دیگران از او تعریف کنند و به دنبال جلب توجه دیگران هستند، ممکن است در کلاس هشتم، دیگر تایید و رضایت دیگران برایشان اهمیت نداشته باشد و بیشتر به دنبال علایق و نیازهای خودشان باشند.
بروز دادن بیزاری و اعلام تنفر از والدین، کاری است که نوجوان گاهی اوقات آن را انجام میدهد. این بیزاری از عشق مداوم والدین به فرزندان کم نمیکند، به جز اینکه ممکن است اظهار این عشق برای دختر یا پسر برای مدتی دشوارتر باشد.
وقتی فرزندمان از ما متنفر است، چگونه برخورد کنیم؟
اجازه دهید فرزندتان بداند که شما تحت هر شرایطی او را دوست دارید. اما بهتر است یکسری قوانین و محدودیتهای معقول و ملایمی برای او تعیین کنید. نوجوان شما باید بداند که اگر از آن محدودیتها فراتر رود، عواقبی را تجربه می کند و باید این قوانین را تحت هر شرایطی رعایت کند. به عنوان مثال، اگر برای نوجوان خود ساعت مشخصی را در نظر گرفته اید که باید در این ساعت در بیرون از خانه نباشد، باید به نوجوان خود یاد دهید رعایت نکردن این قانون احتمال دارد عواقبی را در پی داشته باشد.
در این صورت، او ناراحت خواهد شد و ممکن است شما را به خاطر اجرای مقررات منع رفت و آمد سرزنش کند، اما در درون خود احساس شادی و امنیت شدیدی خواهد داشت. زیرا میداند که مادر و پدرش واقعاً به اندازه کافی مراقب او هستند و از او مراقبت میکنند.
البته، هیچ نوجوانی در آن زمان هرگز به این نکته اعتراف نمیکند. او بیشتر تلاش می کند که نشان دهد یک فرد جوان و مستقل است و میتواند بدون مادر یا پدرش زندگی کند. اما واقعیت این است که هنوز نوجوان شما به مراقبان خود نیاز دارد.
مادران و پدران میتوانند به نوجوان خود در این دوره انتقال کمک کنند و به او بفهمانند که با عشق بیقید و شرط در کنار او هستند و حتی اگر او چیزهای بدی به آنها بگوید، هنوز او را دوست دارند.
به نحوه برخوردتان با والدین در اولین دوره انتقال در زندگی خود فکر کنید. آیا با آن موضوع مشکل داشتید؟ فرزندتان احتمالاً اکنون همین مشکل را تجربه میکند.
به نوجوان خود کمک کنید.
واگذاری مسئولیت و کارهای منظم در امورات منزل به نوجوانان باعث می شود آنها قبول کنند که جزئی از یک خانواده هستند. علاوه براین، یادگیری مسئولیت پذیری در نوجوانان باعث شود که فرزندتان کارهای سخت تری را انجام دهد یا دیگران از او برای انجام کارهای بزرگسالان کمک بخواهند (مثلاً تعویض لاستیک، مونتاژ مبلمان، تعمیر وسایل اطراف خانه و غیره).
گاهی اوقات مادران و پدران از رفتار نوجوان خود به قدری آسیب میبینند که در برابر درخواست های آنها سریعا جواب رد میدهند. نوجوانان میدانند که هنوز به مادر و پدر خود نیاز دارند، حتی اگر نتوانند آن را بپذیرند. در این شرایط والدین باید آرامش خود را حفظ کرده و به فرزند خودشان کمک کنند تا این شورش نوجوان را که معمولاً در سن 16 یا 17 سالگی دیده میشود، را پشت سر بگذارند.
اما نوجوان شما نباید به شما توهین کند. اگر این اتفاق بیفتد، باید استانداردهای رفتاری اولیه را اجرا کنید. با این کار که به نوجوان خود بفهمانید که شما بدون توجه به هر اتفاقی با او و در کنار هستید.
به آنها فرصت بدهید.
علاوه براین، والدین میتوانند با دادن فرصتهایی به نوجوان خود برای نشان دادن تجربه و توانایی خود در این دوره انتقال به او کمک کنند.
نوجوان باید بتواند اموراتی را در خارج از خانه به شکل تفریحات همکلاسیها، فعالیت در باشگاه، سفرهای کمپینگ، مسابقات یا سایر فعالیتهایی که در آنها احساس یک «بزرگسال» قوی و مسئولیت پذیر را دارد، تجربه کند. وقتی نوجوانان در بدترین حالت خود قرار دارند، به محبت بیشتر نیاز پیدا می کند.
با آنها صحبت کنید.
ما لزوماً نیازی به دوست داشتن آنها نداریم، اما باید به عشق ورزیدن به تربیت آنها ادامه دهیم. آنها ممکن است عصبانی باشند و ما را عصبانی کنند، اما به یاد داشته باشید که این تلاش برای انضباط و هدایت آنها ناشی از عشق عمیق ما به آنهاست.
در این شرایط، باید به صحبت کردن با او ادامه دهید و عشق بی قید و شرط خودتان را به آنها نشان دهید. در هر موقعیتی، خطوط ارتباطی را با کودک خود باز نگه دارید و به آنها عشق بورزید.
شاید مدل لباس نوجوان یا مدل موی او را دوست نداشته باشید. شاید انتخاب های غذایی یا انتخاب های اوقات فراغت را دوست نداشته باشید. شما لازم نیست چیزی بگویید، اما نوجوان شما می تواند آن را احساس کند. زبان بدن شما خیلی حرف ها را می زند. پس بهتر است در هنگام برخورد با نوجوان خود مراقب رفتارها و نگاه های خودتان باشید. آنها متوجه هر گونه رفتار شما می شوند و ممکن است با ابراز تنفر، اعتراض خودشان را نشان دهند.
سخن آخر
گاهی اوقات نوجوانان طوری رفتار میکنند که انگار از والدین خود متنفر هستند. وقتی کودکان دوست دارند مستقل شوند، احتمالا طوری رفتار میکنند که انگار از والدین خود متنفر هستند. اما این احساس تنفر در نوجوانان می تواند تا حدودی ناشی از بحران دوران نوجوانی و انتقال انها به بزرگسالی باشد که فرزند شما سعی می کند به یک استقلال نسبی برسد. بهتر است در این شرایط در کنار فرزند خود باشید و به آنها کمک کنید تا بتوانند به بهترین نحوه از این دوران عبور کنند.
به نوجوان خود مسئولیت بدهید نه محدودیت. مسئولیت دادن آنها را برای بزرگسالی آماده می کند و به آنها نشان می دهد که به اندازه کافی به آنها اعتماد دارید تا شرایط را مدیریت کنید. اگر باز هم در مورد نوجوان خود مشکلاتی دارید و فکر می کنید نمی توانید با مشکلات دوران نوجوانی آنها مقابله کنید و نیاز به راهنمایی دارید، یا از اینکه می شنوید آنها به شما می گویند، از شما متنفر هستند بهتر است با یک مشاور یا روانشناس مشورت کنید.
آخرین دیدگاهها