پژوهشگران دانشگاههای توهوکو و توکیو با استفاده از فناوری پیشرفتهی اپتوژنتیک (روشی که با کمک نور میتوان فعالیت سلولهای مغزی را کنترل کرد) موفق شدند که خاطرات ترسناک را در موشها به طور انتخابی پاک کنند.
بخش مهمی از مغز به نام آمیگدالا مسئول پردازش احساسات و ترس است. وقتی اتفاقی هولناک رخ میدهد، آمیگدالا مانند زنگ خطر عمل کرده و خاطره را پررنگتر از همیشه در ذهن ثبت میکند.
این همان فرایندی است که میتواند پس از یک تصادف، جدایی یا حتی جنگ، به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) منجر شود؛ یعنی ذهن فرد میتواند بارها صحنههای تلخ را زنده کرده و زندگی روزمره او را مختل سازد.
تیم ژاپنی با دستکاری دقیق سلولهای عصبی توانستند که این خاطرات منفی را بازنویسی یا خاموش کنند؛ به شکلی که اصل رویداد در حافظه باقی بماند، اما بار احساسی منفی آن از بین برود.
این پیشرفت میتواند راه را برای درمانهای نوین افسردگی، اضطراب و PTSD و سایر تحقیقات روانشناسی و روانپزشکی باز کند. با این حال، برخی از دانشمندان نیز نسبت به پیامدهای اخلاقی و احتمال سوء استفاده از چنین فناوری قدرتمندی هشدار دادهاند.
کنترل اعصاب با نور
دانشمندان ژاپنی گام مهمی در مسیر پاکسازی خاطرات ناخوشایند برداشتهاند. آنها توانستهاند با بهرهگیری از روشهای نوین درمان بیماری های مغز و اعصاب، خاطرات منفی و ترسناک را در حیوانات آزمایشگاهی تضعیف یا حتی بهطور کامل حذف کنند.
در این پژوهش از فناوری پیشرفتهی اپتوژنتیک (یعنی کنترل سلولهای عصبی با استفاده از نور) استفاده شده تا مسیرهای عصبی مرتبط با ترس شناسایی و تغییر داده شوند. دستکاری این مسیرها باعث شده که شدت یادآوری صحنههای آزاردهنده به شکل محسوسی کاهش یابد.
آیا در این روش همه خاطرات پاک میشوند؟
مانند هر دستاورد بزرگ علمی، این پیشرفت نیز پرسشهای جدی به همراه دارد؛ اما از نگاه اخلاقی، آیا درست است که بخشی از حافظه انسان پاک شود؟ حافظه ما تنها مجموعهای از لحظات شیرین نیست؛ حتی خاطرات تلخ نیز بخشی از هویت، رشد و شخصیت ما را میسازند.
مسئله بعدی در این تکنولوژی ایمنی است. اگر خاطرهای حذف شود، چه بر سر سایر بخشهای ذهن خواهد آمد؟ آیا ممکن است پاککردن یک خاطره ناخواسته، تغییرات غیرمنتظرهای در شخصیت یا توانایی یادگیری فرد ایجاد کند؟
پژوهشگران تأکید دارند هنوز راه درازی تا استفاده انسانی از این روش باقی مانده است. تاکنون این آزمایشها فقط روی حیوانات انجام شده و برای ورود به مرحله انسانی، نیاز به بررسیهای دقیق، قوانین سختگیرانه و آزمایشهای گسترده بالینی وجود دارد.
با این حال نمیتوان انکار کرد که بشر وارد عصر تازهای از علوم اعصاب شده است؛ عصری که در آن انسان برای نخستین بار میتواند نه تنها آینده، بلکه گذشته خود را نیز بازنویسی کند.
شاید روزی برسد که مراجعه به پزشک برای پاککردن یک خاطره تلخ همان قدر عادی باشد که امروز برای کشیدن دندان به دندانپزشک میرویم. آیندهای که دانشمندان ژاپنی ترسیم میکنند، میتواند مرز میان «به خاطر آوردن» و «فراموش کردن» را به طور کامل دگرگون کند. شاید آن روز، ما با ذهنی سبکتر و رها از سایههای گذشته، زندگی را از نو تجربه کنیم.