میتوان با قطعیت گفت که همه انسانها حداقل برای یکبار در طول زندگی خود، دچار اشتباه میشوند. هیچ راهی برای دور زدن این وضعیت وجود ندارد. با این حال، گذشتن از این اشتباهات میتواند سخت باشد، به خصوص اگر فرد با احساس گناه یا پشیمانی روبرو شود. بهبود اوضاع ممکن است که کمی طول بکشد، اما میتوانید یاد بگیرید که اشتباهات خود را بپذیرید و خود را به خاطر اتفاقات گذشته مورد بخشش قرار دهید. برای کنار آمدن با اشتباهاتتان، میتوانید راههای زیر را امتحان کنید.
با کسی صحبت کنید.
نگه داشتن افکار و احساسات در درون خود، میتواند اضطراب شما را شدیدتر کند. با یک دوست قابل اعتماد یا یکی از اعضای خانواده خود تماس بگیرید تا نظر و راهنمایی آنها را در مورد آنچه اتفاق افتاده است دریافت کنید. ممکن است متوجه شوید که اشتباه شما آنقدرها هم که فکر میکردید بزرگ نبوده است. حتی اگر کسی که دوستش دارید، هیچ توصیهای برای شما نداشته باشد، خود صحبت کردن میتواند برای شما بسیار مفید باشد.
اشتباهات خود را قبول کنید.
سعی نکنید اشتباهات خود را به گردن دیگران بیندازید یا آنها را کم اهمیت جلوه دهید. در عوض، به خودتان اعتراف کنید که خرابکاری کردهاید، حتی اگر نیت خوبی داشته باشید. همه افراد گاهی اوقات اشتباه میکنند، پس بد نیست بدانید که شما هم ممکن است اشتباه کنید.
سعی کنید به خودتان چیزی بگویید: “همه اشتباه میکنند، و من سال گذشته با رد کردن فرصت شغلی اشتباه کردم. این تقصیر خودم بود، نه دیگران.”
با هرکسی که آزارش دادهاید همدردی کنید.
اگر با اشتباه خود به کسی صدمه زدهاید، سعی کنید احساس او را درک کنید. اگر با فردی که به او آسیب رساندهاید، همدردی نکنید، میتوانید به راحتی اعمال خود را توجیه کنید. به کسانی که آسیب زده اید، ممکن است احساس عصبانیت، خجالت، غمگینی یا اندکی از هر سه احساس را در یک زمان داشته باشند. برای مثال، اگر اشتباهی که مرتکب شدهاید این بود که در مورد یکی از دوستانتان، پشت سر او بد صحبت میکردید، ممکن است دوست شما عصبانی و خجالت زده شده باشد. یا ممکن است که در یک گردهمایی خانوادگی با والدینتان دعوا کردهاید و آنها در مورد شما ناراحت یا نگران شدهاند.
اگر به کسی ظلم کردهاید آن را جبران کنید.
زمانی که دیگران شما را ببخشند، بخشیدن خودتان بسیار آسانتر خواهد شد. اگر با اعمال خود به کسی صدمه زدهاید، با او تماس بگیرید و بپرسید چگونه میتوانید آن را جبران کنید. ممکن است همیشه پاسخ روشنی در اینباره وجود نداشته باشد، اما تماس گرفتن با آن شخص نمیتواند آسیبی به همراه داشته باشد.
در برخی موارد، واضح است که برای جبران اشتباه چه کاری میتوانید انجام دهید. به عنوان مثال، اگر وسیله گران قیمت شخصی را رها کردید و آن وسیله شکست، پیشنهاد پرداخت هزینه آن را به او بدهید. با این حال در مواقع دیگر، ممکن است که نیاز نباشد کاری برای جبران آن انجام دهید. اگر با اعمال خود به کسی آسیب عمیقی وارد کردهاید، ممکن است که او نتواند شما را ببخشد و این مسئله اشکالی ندارد.
برنامه ریزی کنید که دفعه بعد چه کارهایی را بهتر میتوانید انجام دهید .به خودتان کمک کنید تا از انجام کارهای اشتباه در آینده جلوگیری کنید. لیستی از کارهایی که میتوانید انجام دهید بنویسید تا مطمئن شوید که اشتباه شما هرگز دوباره تکرار نخواهد شد. البته شما نمیتوانید آینده را پیش بینی کنید، اما میتوانید اشتباه خود را به چیز مثبتی تبدیل کنید.
به عنوان مثال، اگر یک موقعیت مثبت را در محل کار خود بر اثر کمبود زمان از دست دادید، میتوانید روی مدیریت زمان کار کنید و یادآورهایی را برای خود در تلفن و رایانهتان تنظیم کنید. اگر روز تولد یکی از عزیزانتان را فراموش کردهاید، میتوانید آن را در تقویم خود بنویسید و برنامه ریزی کنید که 2 هفته قبل برای او هدیه بخرید.
دنبال درس گرفتن از اشتباهات خود باشید.
شاید بتوانید اشتباهات خود را بپذیرید، البته اگر آنها ارزش داشته باشند. به جای نشخوار فکری در مورد آنچه میتوانستید بهتر انجام دهید، این چرخه را متوقف و به آنچه میتوانید یاد بگیرید فکر کنید. شما نمیتوانید گذشته را تغییر دهید، اما میتوانید از آن برای هدایت خود به سمت تصمیم گیریهای بهتر در آینده استفاده کنید.
برای مثال، شاید بیش از حد خوابیدهاید و فعالیتی را از دست دادهاید، زیرا در مسئولیتهایتان غرق شدهاید. شما میتوانید درسهایی را از این مسئله یاد بگیرید. به این ترتیب، شما باید کارهایی را که در طول هفته انجام میدهید، کاهش دهید تا سلامت روان خود را بهبود بخشید.
خود را از اشتباهاتتان جدا کنید.
اشتباهات مختلف فقط مخصوص شما نیستند. همه مرتکب اشتباه میشوند و رفتار بدی انجام میدهند، اما این واقعیت باعث نمیشود که شما تبدیل به آدم بدی شوید. سعی کنید به جای اینکه برچسب آدم بد را به خود اختصاص دهید، خود را موجودی جدا از اشتباهاتی که مرتکب شدهاید ببینید.
به عنوان مثال، میتوانید بگویید: “من واقعاً یک بار کاری را به شکل بدی انجام دادهام، با این حال کارهای بسیار خوبی هم در موقعیتهای مختلف انجام دادهام. رئیس من میگوید که من فردی سخت کوش هستم، پس باید حرف او را باور کنم.”
افکار منفی خود را به چالش بکشید.
ما در اغلب موارد در مورد خود به صورت بدی تصور میکنیم. این شرایط بدون اینکه متوجه باشیم اتفاق میافتد. سعی کنید هر بار که به یک فکر منفی میاندیشید و از خود سؤال میکنید که آیا واقعاً کار شما درست است یا خیر، خودتان را یاری دهید. به خودتان بگویید که اشتباهات گذشته، بخش اصلی وجود شما را تشکیل نمیدهند و میتوانید در آینده تصمیمات بهتری بگیرید.
به عنوان مثال، ممکن است خود را درگیر این فکر کنید که ” دوباره اوضاع را به هم میریزم.” در این حالت سعی کنید به خود بگویید: “من نمیتوانم آینده را پیش بینی کنم، بنابراین نمیدانم که این کار درست است یا خیر. تنها کاری که میتوانم انجام دهم این است که سعی کنم بیشتر تلاش کنم و بهتر از قبل باشم”.
یا ممکن است فکر کنید “هیچ کس مرا به خاطر کاری که در گذشته انجام دادهام دوست ندارد.” سعی کنید از خود بپرسید: “آیا این کار درست است؟ آیا دوستانم همین هفته گذشته از من نخواستند که با هم معاشرت کنیم؟ و آیا آنها من را برای همیشه تنها میگذارند؟”
با خودتان همانطور رفتار کنید که با دوستتان رفتار می کنید.
به این مسئله فکر کنید که اگر یکی از عزیزانتان همین اشتباهات را مرتکب شود، چه کاری انجام میدهید. به او چه خواهید گفت؟ چه احساسی خواهید داشت؟ به احتمال زیاد، به علت یک بار اشتباه، یک دوست یا یکی از اعضای خانواده به فرد بدی تبدیل نخواهد شد. سعی کنید همین محبت را به خودتان اعطا کنید. ما معمولا با دیگران خیلی راحت تر از خودمان هستیم. اگرچه ممکن است سخت باشد، با این حال سعی کنید خود را با استانداردهای بالاتر از دیگران نگاه نکنید.
به ویژگیهای مثبت خود بیندیشید.
شما ویژگیهای مثبت زیادی دارید. یک خودکار و یک تکه کاغذ بردارید و 5 موردی را که در مورد خودتان دوست دارید، بر روی آن یادداشت کنید. اگر نمیتوانید به چیزی فکر کنید، از یکی از دوستان یا اعضای خانواده خود بخواهید که به شما کمک کند تا یک لیست کوتاه تهیه کنید.
این کار ممکن است که شبیه یک تمرین احمقانه به نظر برسد، اما یک راه واقعا خوب برای یادآوری این نکته است که شما فقط از اشتباهاتتان ساخته نشدهاید. اگرچه ممکن است این احساس را نداشته باشید، با این حال شما قطعاً در گذشته خود نیز کارهای خوبی انجام دادهاید.
به عنوان مثال، میتوانید بنویسید: “من با دوستانم مهربان هستم، خلاق هستم، زمانم را به خوبی مدیریت میکنم، بسیار با شخصیت هستم و برای خانوادهام هر کاری انجام میدهم”.
با یک روانشناس مشورت کنید.
طی کردن مسیر پذیرش اشتباهات به تنهایی میتواند دشوار باشد. اگر اغلب در مورد کارهایی که در گذشته انجام دادهاید، نشخوار فکری دارید و احساس میکنید نمیتوانید از پس آنها برآیید، یک روانشناس ممکن است بتواند به شما کمک کند. آنها میتوانند در مورد راه های مبارزه با افکار منفی با شما صحبت و به شما کمک کنند تا خود را ببخشید و به زندگی ادامه دهید.
خودتان را به خاطر چیزهایی که نمیدانستید ببخشید.
اغلب ما انسانها یک اشتباه را از دریچه دانش کنونی خود میبینیم و به خاطر تصمیم گیری بر اساس آن بینش، خود را سرزنش میکنیم. با این حال، آنچه را که نمیدانستیم، در نظر نمیگیریم. ما تصمیم گرفتیم و با حقایقی که در آن زمان در ذهن داشتیم، به روشی عمل کردیم.
همانطور که نمیتوانیم از دانشآموز کلاس دوم انتظار داشته باشیم که در آزمون حساب دیفرانسیل و انتگرال به صورت عالی عمل کند، باید با توجه به حقایق و دانشی که داشتیم، برای انجام ندادن بهترین کارها خود را قضاوت کنیم.
به غرایز خود اعتماد کنید.
هنگامی که در حلقه شک و تردید به خود گرفتار شدید، این جمله را به عنوان یک مانترا تکرار کنید: هر اتفاقی که افتاد، درست بود، زیرا همان اتفاق افتاد. به جای اندیشیدن به تعدادی سناریو بهتر در ذهن خود، سعی کنید به غریزهای که با آن تصمیم گرفتهاید، اعتماد کنید.
همچنین به خاطر داشته باشید که به راحتی میتوان پشیمانی را با اضطرابی که بخشی از تغییر است، اشتباه گرفت، به خصوص اگر «اشتباه» شما شامل یک تغییر بزرگ در زندگی باشد. مغز ما یک سوگیری منفی دارد و اغلب بر هراس تمرکز دارد تا آرامش. ادامه وضعیت موجود همیشه راحتتر است، بنابراین منطقی است که راه سختتری را حدس بزنید.
با این حال، با کمی زمان، حکمت تصمیم شما آشکارتر میشود. چالش این مسئله است که دست از حدس زدن بردارید تا زمانی که بتوانید وضعیت را با وضوح بیشتری ببینید، تصمیم گیری کنید.
با خود مهربان باشید.
اگر درد ما ناشی از کار اشتباهی است که انجام دادهایم، این مرحله دقیقاً زمان آن است که به خودمان دلسوزی کنیم. به جای اینکه بیوقفه هنگام زمین خوردن خودمان را سرزنش کنیم، حتی اگر زمین خوردنمان دیدنی باشد، گزینه دیگری نیز داریم. میتوانیم تشخیص دهیم که ما ضربه خوردهایم و با خودمان مهربانانه رفتار میکنیم.
این امر مواردی بیش از متوقف کردن قضاوت خود را شامل میشود. ما باید فعالانه خودمان را آرام کنیم، درست مانند یک دوست. خود را در آغوش بگیرید یا یادداشت برداری کنید. برای افراد مفید است که نامهای به فرزند درون خود بنویسد و به او اطمینان دهد که با وجود لغزشهایش، او را دوست دارد و با وجود نقصهایش زیباست.
به جای سقوط، بر روی برگشت تمرکز کنید.
این مسئله مهم نیست که چقدر سخت زمین میخورید. مسئله مهم مربوط به این نکته است که چقدر با ظرافت از جای خود بلند میشوید. موفقیت به این نیست که اشتباه نکنید، بلکه در بازگشت به عقب است. هر کسی میتواند تسلیم شود، این ساده ترین کار در جهان است. اما بلند شدن و ادامه مسیر در آن زمانی که همه انتظار دارند از هم بپاشید، قدرت واقعی است. با وجود مشکلات فراوان، میتوانید همچنان به راه خود ادامه دهید.
1 دیدگاه
سلام و خسته نباشید بابت مقاله مفیدتون خیلی ممنونم، خیلی به آرامش ذهن و فکرم کمک کرد در عین سادگی مطالب مفیدی رک ارائه کرد