وقتی کلمه “خیانت” را می بینیم یا می شنویم، ممکن است فوراً کلمه ” رابطه” در ذهن ما خطور کند اما خیانت به اشکال مختلفی وجود دارد و تنها به برقراری رابطه های پنهانی محدود نمی شود. خیانت عموماً یک رابطه ثانویه محسوب می شود که انواع مختلفی را شامل می شود و احتمالاً در دو دسته اصلی خیانت جسمی و عاطفی قرار می گیرد. درک و شناخت انواع آن ها مهم است. اما، خیانت می تواند ترکیبی از انواع این دو نوع مانند خیانت جنسی و عاطفی، یا خیانت مجازی و عاطفی باشد. خیانت یکی از دردناک ترین تجربیات بشری است. شنیدن اینکه شخصی که به او اعتماد کردیم، به ما خیانت کرده و به شدت به ما آسیب زده می تواند فرش واقعیت را از زیر ما بیرون بکشد. راه های برخورد با خیانت را در این مقاله بررسی می کنیم.
یکی از جنبه های مخرب خیانت این است که اعتماد خودمان را نسبت به فرد خیانتکار از دست می دهیم. اما بهبودی و ادامه زندگی با فرد خیانت کار به انتخاب و تصمیم ما بستگی دارد و این انتخاب واقعا سخت و پیچیده است که:
- آیا باید زندگی خودمان را جمع کنیم و به روابط خود خاتمه دهیم؟
- یا راهی برای حفظ کرامت ما و تجدید اعتماد وجود دارد؟
یک خیانت ما را در شرایطی قرار می دهد که باید تشخیص دهیم چه چیزی برای ما مناسب است. شاید هنوز عشق وجود داشته باشد و فرد خیانتکار اشتباه خود را پذیرفته و ابراز پشیمانی می کند:
- آیا باید به او فرصتی دیگری بدهیم و دوباره به او اعتماد کنیم؟
- یا باید برای نجات و بهبودی خودمان تصمیم دیگری بگیریم؟
ابراز پشیمانی و اعتراف به خیانت
ابراز پشیمانی و اعتراف به آن، توسط فرد خیانتکار ممکن است امید به بهبودی را افزایش دهد و از طرفی هم استفاده از زوج درمانی می تواند مکان امنی را برای شنیدن احساسات و کشف علت های بوجود آورنده خیانت فراهم کند. شاید با حمایت های مفید، فرد خیانتکار بتواند احساسات آسیب پذیر خود را آشکار کند و علت اصلی خیانت مشخص شود. در برخی شرایط، ممکن است ما در خیانت سهیم نباشیم مگر اینکه در انتخاب شریک زندگی خودمان اشتباه کرده باشیم. حتی در برخی موارد در یک نقش قربانی به راحتی تسلیم می شویم و واقعیت را قبول می کنیم و با خیانت طرف مقابل خود به راحتی کنار می آییم. اما باید به طور واقع بینانه و شجاعانه به این موضوع فکر کنیم که شاید ما هم ناخواسته نقشی در بروز این خیانت داشته ایم.
شاید ما به طرز ظریفی از شریک زندگی خود غافل شده ایم یا وقتی او سعی کرده احساسات خود را ابراز کند خوب گوش نکردیم یا نگرانی ها و خواسته های او را نادیده گرفتیم. شاید متوجه نشده ایم که عدم توجه ما باعث نارضایتی روز افزون او شده و او را مجبور کرده کسی را پیدا کند که مهربانی، گوش دادن یا محبت کردن را با او تجربه کند. البته چنین خطاهای احتمالی، نمی توانند بهانه ای برای فرد خیانتکار باشند. اما اگر قبول کنیم که ممکن است خود ما هم در بروز خیانت نقشی داشته ایم شاید بهتر بتوانیم قضاوت کنیم.
انواع خیانت
خیانت انواع مختلفی دارد. به عنوان مثال، آزار و اذیت والدین نسبت به کودکی که قرار است او را دوست داشته باشند (کودک آزاری)، نوعی خیانت محسوب می شود. وقتی شخصی که به او اعتماد کامل دارید به شما دروغ می گوید در اصل از اعتماد شما سوءاستفاده کرده و با اولویت قرار دادن منافع شخصی خودش به نوعی نسبت به شما خیانت می کند. خیانت احتمالاً ویرانگرترین ضرری است که یک شخص می تواند تجربه کند چون وقتی فرد چیزی را از دست می دهد احساس ضرر می کند و در خیانت، فرد اعتماد خودش را نسبت به طرف مقابل از دست می دهد.
خیانت در اوج اعتماد کردن رخ می دهد و تا زمانی که به کسی اعتماد نداشته باشید خیانت کردن آن فرد به شما نسبتاً غیرممکن خواهد بود. بنابراین، تعریف خیانت شامل عمل شخصی است که از اعتماد طرف مقابل سوءاستفاده و آن را نقض می کند. این در حالی است که شما به اعتماد کردن به فرد اعتقاد دارید که او آسیبی به شما نمی رساند. اما با خیانت به این نتیجه می رسیم که این فرد توانایی صدمه زدن به ما را پیدا کرده است. همین تفکر باعث می شود که احساس کنیم چیز بسیار مهم و با ارزشی را در این رابطه از دست داده ایم و دچار غم و اندوه فراوانی شویم.
روند اندوه
در بیشتر مواقع افرادی که خیانت می بینند به حدی دچار احساسات شدید می شوند که نمی توانند به درستی تصمیم گیری کنند و اقدامات مناسبی را انجام دهند. اما از آنجایی که خیانت یک ضرر محسوب می شود برای مقابله و روبرو شدن با آن باید روند اندوه را درک کنیم.
نظریه اندوه شامل چندین مرحله می شود، از جمله:
- شوک یا انکار
- چانه زنی
- عصبانیت
- غم و اندوه
- پذیرش
غالباً این مراحل ممکن است با هم همپوشانی داشته باشند، یا شدت و میزان تجربه هر یک از این مراحل در افراد مختلف، متفاوت باشد. با این حال، مهمترین بخش این نظریه این است که بدون طی مراحل قبلی اولیه، رسیدن به مرحله نهایی یعنی پذیرش واقعیت امکان پذیر نیست. بعضی اوقات افراد در یکی از مراحل اولیه گیر می کنند و دچار مشکلات زیادتری می شوند.
مرحله انکار غم و اندوه در خیانت
معمولاً افراد دوست دارند از غم و اندوه فرار کنند زیرا احساسات بسیار شدیدی هستند. بنابراین افراد در این مرحله برای فرار از اندوه و احساسات منفی خود به رفتارهای اجباری روی می آورند.
برخی از رفتارهای اجباری، عبارتند از:
- قمار
- مصرف الکل
- اعتیاد و سوء مصرف مواد
مرحله اول در مقابله با خیانت، شوک یا انکار می باشد. اما این مرحله به خصوص اگر فرد خیانتکار اشتباه خودش را قبول کند معمولاً كوتاه است. اما در صورتی که در بروز احساسات و عصبانیت خودش مشکل داشته باشد ممکن است طولانی تر شود.
مرحله عصبانیت در خیانت
بیشتر افراد به خصوص در مورد مسائل مربوط به خیانت در این مرحله گیر می کنند. آنها آنقدر روی اشتباه خود متمرکز می شوند که غم و اندوه از دست دادن رابطه را احساس نمی کنند. در برخی موارد هم افراد برای اینکه می خواهند زود و سریع از این مرحله عبور کنند و مسئله حل و فصل شود، سعی می کنند طرف مقابل را ببخشند و احساسات خودشان را نادیده بگیرند و تجربه کامل عصبانیت و غم و اندوه ناشی از ضرر را انکار می کنند.
بروز خشم در خیانت
اثبات خیانت و تایید آن ممکن است باعث خشم و عصبانیت شدید طرف مقابل شود. این مرحله بسیار ظریف است زیرا بیشتر افراد ممکن است دچار اشتباهات زیادی شود و تصمیماتی اشتباهی بگیرد. اما در درجه اول، باید قبول کنیم که احساسات عصبانیت در این مرحله کاملاً خوب است، اما ممکن است اقداماتی افراد تحت تأثیر این عصبانیت انجام می دهند زیاد اقدامات صحیح و درستی نباشند. برخی افراد صدمه دیده برای نشان دادن عصبانیت خود تصمیم به تلافی کردن می گیرند. اما بهتر است افراد در این مرحله واکنشی نشان ندهند و تصمیم خاصی نگیرند و اجازه بدهند که مراحل اندوه خودشان را بروز و روند طبیعی خودش را ادامه دهد. شاید این روند طولانی باشند و حتی چندین ماه طول بکشد. پس اجازه دهید این روند بگذارد و صبور باشید.
غم و اندوه در خیانت
غم و اندوه زمانی تجربه می شود که فرد در مورد واقعیت انچه که اتفاق افتاده و در این رابطه از دست داده فکر کند. فرد ممکن است به اعتماد به هم ریخته و اینکه شاید هرگز نتواند دوباره اعتماد از دست رفته را برگرداند فکر کند. شاید این فرد بتواند که با اعتماد از دست رفته خودش به این رابطه ادامه بدهد اما این واقعیت هم وجود دارد که کسی که یکبار خیانت کرده است ظرفیت و توانایی خیانت دوباره را دارد. در این مرحله فرد باید احساسات خودش را بروز دهد و حتی آن ها را بروز دهد. البته گریه کردن در این مرحله هیچ اشکالی ندارد.
بروز احساسات در خیانت
در طول دوران عصبانیت، افراد باید احساسات خودشان را بروز دهند. حتی ممکن است دست به قصاص و تلافی کردن بزنند. اما باید این را در نظر داشته باشیم که قصاص و تلافی کردن راهی امن برای بروز احساسات نیست. فرد خیانتکار ممکن است با این موضوع به شدت برخورد کند و به احتمال زیاد از خودش دفاع کند و این موضوع احتمالاً منجر به تشدید عصبانیت خواهد شد. در این شرایط فرد خیانت دیده نیاز به فردی دارد که با او حرف بزند و با کسی مشورت کند. فرد خیانت دیده دنبال کسی می گردد که او را درک کنند. بنابراین، در این شرایط افراد بهتر است با یک دوست قابل اعتماد اما بی طرف صحبت کنند و در صورتی که فرد خاصی را ندارند بهتر است با یک روانشناس و یا درمانگر مشورت کنند.
نامه های اندوه بنویسید.
- راه دیگر بروز احساسات، نوشتن آن هاست.
- حتی افراد می توانند نامه ای برای شخص سومی که به آن ها صدمه زده است، بنویسند.
اما این ایده خوبی نیست و حتی می تواند نتیجه خوبی نداشته باشد. نوشتن نامه برای انجام مراحل خشم و اندوه به خصوص در افرادی که در بروز احساسات و عصباتیت خود مشکل دارند بسیار مفید است.
پذیرش خیانت
- روند اندوه، یک روند بهبودی است.
- بهبودی می تواند در توانایی ما در مقابله با ضررهای بی شماری که در زندگی تجربه می کنیم کمک کند.
اگر به فرآیند اندوه کاملاً اعتماد داشته باشیم صددرصد بهبود پیدا می کنیم. اعتماد به فرایند اندوه، یعنی اجازه دهیم احساسات مان بروز پیدا کنند. خود احساسات و بروز آن ها بد نیست و به ما آسیبی نمی رسانند. آنها در بهبودی ما نقش موثری دارند. در مرحله پذیرش شما می توانید به وضوح در مورد اوضاع پیش آمده فکر کنید و تصمیمات بهتری بگیرید. البته، تصمیم گیری تا حدودی زیادی به شخص و وضعیت فرد بستگی دارد. برخی افراد در برابر خیانتی که دیده اند به این نتیجه می رسند که ادامه دادن به این رابطه فقط موجب صدمه و آسیب بیشتر آن ها می شود و حفظ رابطه ارزش تلاش کردن و ماندن ندارد. در مقابل برخی افراد با در نظر گرفتن جنبه های مثبت رابطه، تصمیم می گیرند با این موضوع کنار بیایند و آن را ادامه بدهند.
بخشیدن یا نبخشیدن
برخی از افراد در این شرایط واقعا نمی دانند که بهترین تصمیم چیست و باید چه کاری انجام دهند و در تصمیم گیری بین بخشیدن و نبخشیدن گیر می کنند. اما برای رسیدن به یک نتیجه بهتر می توانید جواب خودتان را به سوالات زیر در نظر بگیرید و تصمیم گیری کنید:
- چه مدت شخص را می شناسید؟
- آیا این رابطه ارزش بخشیدن را دارد؟
- آیا فرد خیانت کار، خیانت خودش را قبول دارد؟
- آیا رفتار او عمدی بوده یا از روی غفلت و ناآگاهی انجام داده است؟
- آیا با شخص صحبت کرده اید و مسئولیت کار خودش را پذیرفته است؟
- آیا به نظر می رسد اگر فرد در موقعیت مشابه قرار بگیرد دیگر خیانت نمی کند؟
- آیا فرد خیانت کار به اشتباه خود اعتراف و از شما معذرت خواهی کرده است؟
- برای قبول کردن معذرت خواهی، فرد باید قول بدهد که رفتارش را تکرار نمی کند.
- آیا فرد تلاش می کند رفتار خودش را تغییر بدهد و یا نه دوباره احتمال دارد تکرار کند؟
- آیا خیانت کردن برای او، رفتاری معمولی است یا برای اولین بار این خطا را انجام داده است؟
آخرین دیدگاهها