آیا باید به رابطه ام پایان دهم؟ آیا باید طلاق بگیرم؟

آیا باید طلاق بگیرم؟ این سوالی است که شاید شما و همسرتان بعد از مدت ها دعوا، درگیری وجیغ و گریه کردن ها، از خودتان بپرسید و اکنون واقعا از همه چیز خسته شده باشید. خسته شدن از تلاش برای حل و فصل ازدواج  و داشتن یک زندگی خوشبختانه برای همسرتان می تواند شما را به دنبال پاسخ این سوال بفرستد که آیا باید طلاق بگیرم؟ آیا باید به رابطه ام پایان دهم؟

تصمیم گیری در مورد این که آیا باید از ازدواج خود منصرف شوید یا بیشتر تلاش کنید، تصمیم آسانی نیست. شما ممکن است بیش از حد خسته شده باشید. با این حال، ممکن است شما نخواهید آن سالهای خوب  کنار بگذارید و حتی شاید دوست داشته باشید که همه چیز را از نو شروع کنید. اما چگونه مطمئن شوید که آیا تصمیم مناسبی گرفته اید یا نه؟ ما در این مقاله سعی کرده ایم با پاسخ در مورد اینکه آیا باید طلاق بگیرم؟ 15 نشانه ای که ممکن است به طلاق نیاز داشته باشید را مورد بررسی قرار دهیم.

علائم طلاق یا پایان رابطه

تصمیم برای طلاق نباید تصمیمی عجولانه باشد. وقتی عصبانی یا غمگین هستید تصمیم نگیرید. سعی کنید در این شرایط هیچگونه تصمیم نگیرید. زیرا تصمیماتی که هنگام لحظات احساسی خود می گیرید می تواند منجر به پشیمانی شما شود.

در عوض، سعی کنید به دلایلی برای ادامه یا ماندن در ازدواج فکر کنید. همچنین می توانید به دنبال این علائم در روابط خود باشید، که ممکن است به شما کمک کند تصمیم بگیرید که آیا باید طلاق بگیرید یا نگیرید؟ آیا باید به رابطه خودتان ادامه بدهید یا ندهید؟

برخی از شایع ترین نشانه های که ممکن است نشان دهد که شما نیاز به طلاق و جدایی دارید، عبارتند از:

هیچ ارتباطی بین شما و همسرتان وجود ندارد.

در هر ازدواجی اختلاف نظرهایی وجود دارد. اما صریح و صادقانه صحبت کردن در مورد آنها می تواند به شما کمک کند تا بهتر به توافق برسید.  اما عدم برقراری ارتباط در ازدواج و عدم تمایل واضح یا ناتوانی طولانی مدت در رسیدگی به این مسئله، نشانه بدی است. وقتی هیچکدام از شما حرفی برای گفتن ندارند، یا می دانید که هیچ نتیجه مثبتی از یک بحث حاصل نمی شود، در این صورت اختلاف نظر به یک جنگ زشت تبدیل می شود. حتی در این شرایط ادامه کار برای شما دشوار خواهد شد.

یکی از شما به شدت تغییر کرده است.

زمان و تجربیات در واقع مردم را تغییر می دهد. اما اگر  چنین تغییراتی در شخصیت ازدواج شما تأثیر بگذارد، این مسئله می تواند به یک مشکل بزرگ تبدیل شود. افراد با افزایش سن از طرق مختلف، تغییر می کنند. حتی ممکن است شریک زندگی شما همان شخصی نباشد که عاشق او شده اید. اگر حتی پس از مشاوره ازدواج نمی توانید همسرتان را آنگونه که هست قبول کنید، زندگی مشترک برای شما دشوار می شود. شاید در این شرایط تنها گزینه باقی مانده برای شما فرار از این مشکلات باشد.

هیچ تلاشی برای بهبود روابط نمی کنید.

شما و همسرتان دو فرد منحصر به فردی با دیدگاه های مختلف هستید. اما به عنوان یک زن و شوهر، برای اینکه بتوانید کنار همدیگر به زندگی خود ادامه بدهید باید همدیگر را درک کرده و برای انجام کارهای خاص برای کنار هم بودن تلاش زیادی کنید.  اگر هیچ یک از شما دو نفر برای ادامه وضعیت خود هیچ تلاشی نمی کنید، این نشان دهنده این است که برای رابطه خودتان اهمیتی قائل نمی شوید.

شما خود واقعی خود را پنهان می کنید.

فکر می کنید شریک زندگی شما بعد از یک مدت زمان مشخص در ازدواج شما را رد می کند؟ آیا سعی دارید خود واقعی خود را فقط به خاطر شریک زندگی خود پنهان کنید؟ اگر واقعا مجبور هستید به خاطر همسرتان خود واقعی خودتان را پنهان کنید، پس باید بدانید که هیچ راهی برای موفقیت در ازدواج شما وجود ندارد. زیرا شما شخص دیگری غیر از خودتان هستید. اگر شما برای نگه داشتند رابطه ای که نتیجه بخش نیست، مجور هستید خودتان را به نحو دیگری نشان دهید. این نشان می دهد که وقت آن است که رابطه را کنار بگذارید و از خود تان مراقبت کنید. اما اگر حس می کنید هنوز هم رابطه شما می تواند نتیجه بخش باشد بهتر است، مشورت با یک درمانگر را در نظر بگیرید. یک درمانگر می تواند به شما در بهبود پذیرش و امنیت خودتان کمک کند.

یکی از شما از روش سنگ خاکستری استفاده می کند.

روش سنگ خاکستری، اصطلاحی است که برای توصیف “درمان خاموش” به کار می رود. این روش در برخی شرایط  از جنگیدن و درگیری هم بدتر است. روش سنگ خاکستری، روشی است که یکی از زوجین حاضر به صحبت کردن نیست و به طرف مقابل خود پاسخ نمی دهد. چنین رفتاری به همسر و ازدواج شما آسیب می رساند. ندانستن دلیل کم محلی می تواند شما را عصبانی کند. حتی منجر به ناامیدی و شاید کینه شود.

اگر همچنان یک نفر از شما از روش سنگ خاکستری استفاده می کند و مشکلات شما همچنان ادامه دارد، شاید وقت آن رسیده است که قدم بعدی را برای خود بردارید.

شما دیگر اولویت همسرتان نیستید.

وقتی متاهل هستید، شریک زندگی و ازدواج شما اولویت اصلی شما بعد از خودتان است. اما اگر هر یک از اولویت های شریک زندگی تغییر کرده باشد و به شما اهمیتی که شایسته آن است داده نشود، این وضعیت می تواند باعث ایجاد قطع ارتباط شود. وقتی همسرتان از اولویت دادن شما امتناع می کند، نگرانی های شما را نمی شنود و هر بار که با آنها روبرو می شوید بهانه می آورد، باید دست نگه دارید. درمورد آنچه در این رابطه انجام می دهید و وضعیت خودتان فکر کنید.

 شما در هر مرحله سرزنش می شوید.

همسرتان به جای مسئولیت پذیری، شما را مقصر هر آنچه در ازدواج اشتباه است، می داند. شما را سرزنش می کند. مورد سو ءاستفاده لفظی قرار می دهد و به شما بی احترامی می کند. شما شروع به این باور می کنید که همه این تقصیر شماست. حتی به خاطر اشتباهات همسرتان احساس گناه می کنید. وقتی شریک زندگی شما علاقه ای به صحبت و رفع مشکلات بوجود آمده، آنها ندارد، این نشان دهنده عدم علاقه به ازدواج یا ادامه رابطه است.

رابطه جنسی شما کم شده است.

اگر هر یک از شما نسبت به زندگی جنسی ابراز بی علاقگی می کند، ممکن است مشکلی در این رابطه وجود داشته باشد. اگر رابطه شما فاقد صمیمیت جسمی است، که بخشی از یک ازدواج سالم است، این می تواند نشانه ای از عدم موفقیت در ازدواج باشد. اما باید به این نکته هم توجه داشته باشید که  صمیمیت جنسی برای همه زوجین اولویت نیست.

قدرت بر عشق حاکم شده است.

جنگیدن برای پیروزی در هر مکالمه و اثبات اینکه همیشه حق با شماست، نشانه دیگری است که به نظر یا دیدگاه طرف مقابل اهمیت نمی دهید. درگیری در هر ازدواجی وجود دارد و یک امری طبیعی است. زوجین برای حل آنها باید حرف های یکدیگر را بشنوند و همدیگر را درک کنند. اما اگر نظر و قدرت یک شریک در ازدواج بر دیگری غالب باشد، حل مسائل و عملی ساختن ازدواج و ادامه رابطه تقریباً غیرممکن به نظر می رسد.

 شریک زندگی شما در حال خیانت است.

به درستی گفته می شود که باید گذشته را در گذشته رها کرد. بنابراین، اگر شریک زندگی شما هنوز با همسر سابق خود رابطه دوستانه دارد یا رابطه خارج از ازدواج با فرد دیگری دارد، این نشان دهنده پرچم قرمز در روابط زناشویی شما است. شما نمی توانید به رابطه  خود ادامه دهید. یا به خاطر نقاط ضعف آنها، شأن خود را به خطر بیاندازید. خیانت چیزی است که به راحتی قابل بخشش نیست و آسیب آن پایدار است.

اگر شریک زندگی شما از خیانت به شما ابراز پشیمانی نکرد، این نشان می دهد که ممکن است آنها به دنبال بخشش شما نباشند. حتی برای نجات ازدواج نیز اهمیتی قائل نشوند.

بی اعتمادی و بی احترامی در رابطه وجود دارد.

در ازدواج، احترام به یکدیگر به اندازه عشق به یکدیگر مهم است. اگر یکی از شرکا مرتباً طرف مقابل را مسخره  کند، عقاید او را رد می کند و او را غالباً مورد تحقیر قرار دهد، این یک رابطه سالم نیست.

عدم اعتماد نیز دلیل بی احترامی همسرتان به شما است. اگر فکر می کنید احترام یا توجه شایسته همسرتان را جلب نمی کنید یا اینکه او همیشه به شما مشکوک است، وقت این است که برای ادامه روابط خود کمی تامل و فکر کنید.

فکر می کنید تنهایی برای شما بهتر است.

آیا شما مدام فکر می کنید بهتر است تنها و بدون  شریک زندگی خود زندگی کنید؟ اگر ازدواج شما از نظر  روانی شما را تحت فشار قرار می دهد. شما قصد دارید که به تنهایی و دور از همسرتان زندگی کنید، پس باید به آن افکار توجه کرده و بفهمید که در مورد این رابطه چه کاری می خواهید، انجام دهید.

ادامه روابط فرزندان شما را تحت تاثیر قرار داده است.

وقتی به نظر می رسد ازدواج شما از هم پاشیده است. حتی کودکان و فرزندان شما را تحت تأثیر قرار داده است. تماشای دعوای همیشگی یا مشاجره برای کودکان شما آسیب زا است. چگونگی رفتار شما در اطراف آنها می تواند به شدت بر شخصیت آنها تأثیر بگذارد و باعث شود آنها رفتار نادرست را یاد بگیرند. اگر فکر می کنید که طلاق بگیرید، فرزند  کمتر رنج می برند، وقت آن است که به فکر جدایی  باشید.

ازدواج اولویت اول نیست.

وقتی عوامل دیگری (دوستان، کار یا همکاران) بر ازدواج شما اولویت دارند، ممکن است تأثیر منفی بر روابط شما بگذارد. شما وقت بیشتری را با افراد دیگر یا محل کار خود می گذرانید و به سختی می توانید هر زمانی را با همسرتان سپری کنید. این شکافی که در حال حاضر بین شما وجود دارد، به مرور زمان ممکن است بیشتر  شود و رابطه شما را بهم می ریزد.

از همدیگر حمایت نمی کنید.

در یک ازدواج، دو نفر دور هم جمع می شوند تا هر کاری را با همدیگر انجام دهند. اما اگر از یکدیگر حمایت نمی کنید و زندگی فردی شخصی را می گذرانید، نمی توانید به  ازدواج و ادامه رابطه خودتان فکر کنید. یک رابطه سالم بر پایه  “ما” است و نه “شما” و “من”. اگر شما و همسرتان از زندگی شخصی خودتان و بدون دیگری خوشحال هستید، این نشانه آن است که ازدواج برای هیچ یک از شما مهم نیست.

سخن آخر

اگر علائم نشان می دهد که زمان آن رسیده است که از ازدواج خارج شوید، احساسات خود را کنار بگذارید. بهتر است عملاً با شرایط کنار بیایید.

طلاق یک تصمیم بزرگ برای ادامه زندگی شخصی خودتان است. اگر در مورد چگونگی ادامه روابط خود تردید دارید یا دچار سردرگمی شده اید، در این باره  برای راهنمایی به یک مشاور ازدواج مراجعه کنید. ارزیابی رابطه و صحبت با نزدیکترین دوستان و خانواده می تواند به شما کمک کند تا تصمیم درستی در زندگی خود بگیرید. اما قضاوت یک فرد بی طرف و بدون تعصب خانوادگی می تواند تاثیر زیادی برای تصمیم گیری بهتر شما داشته باشید.

اگرچه عبور از این مرحله سخت است، اما طلاق پایان زندگی نیست. حتی طلاق می تواند فصل جدیدی را برای شما باز کند که در آن می توانید آزادانه و شاد زندگی کنید. این بسیار بهتر از زندگی در یک ازدواج بی عشق و پر از سازش، پشیمانی و ناراحتی است.

منبع:

https://www.momjunction.com/articles/should-i-get-a-divorce_00506070/

 

[advisers limit=3 online =true skill=”11 10″]